از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
برای دیگر کاربردها، قلب (ابهامزدایی) را ببینید.
قلب | |
---|---|
نقاشی قلب یک انسان | |
جزئیات | |
لاتین | cor |
یونانی | kardía (καρδία) |
دستگاه | دستگاه گردش خون |
بزرگسیاهرگ زبرین، بزرگسیاهرگ زیرین، رگهای ریوی راست و چپ | |
عصب واگ | |
شناسهها | |
سرعنوان پزشکی | A07.541 |
واژگان آناتومی | A12.1.00.001 |
واژگان کالبدشناسی |
رونگاره و شمای قلب
قلب گِش [۱] [۲] [۳]
قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود 70 بار در دقیقه میتپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونهای قرار گرفتهاست که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان میخواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطنها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب میباشد. بافت قلب نیز همچون دیگر بافتهای بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است. [۴] [۵]
قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شدهاست و وزن آن ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ میکند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز میشود قلب نامگذاری شدهاست در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل میکند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.
کالبدشناسی قلب[ویرایش]
در انسانها، داران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم میشود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفتهاست. [۶] [۷] [۸] [۷] [۵] [۹] [۱۰]
دو حفره پایین قلب بطن نامیده میشوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن "سپتوم"میگویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است
بطنها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیوارهای قطور و محکم ماهیچهای از یکدیگر جدا شدهاند. اندازهٔ بطنها از دهلیزها بزرگتر است؛ و وظیفهٔ آنها تلمبه کردن خون به خارج از قلب است.
۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگسیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سهلتی ۱۳. دریچه ششی
هر تحتانی بطن دارای دو دریچهاست که یکی از آنها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندامهای دیگر میشود.
بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سهی از دهلیز راست دریافت میکند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی ششها میفرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دوی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافتهای بدن میفرستد.
دیوارهٔ بطنها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است دیوارهٔ بطنها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها میریزد یا از آنها خارج میشوند بسیار کمتر از فشار خون است از از بطنها به داخل سرخرگها (آئورت و سرخرگ ششی) تلبمه میشود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطنها مقاومت آنها را در برابر این فشار ممکن میسازد
.
محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروفهایِ دندههای سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم میکند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً بهوسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم میشوند. حفرههای بالایی که کوچکتر و نازکتر هستند دهلیز نامدارند و دریافتکنندهٔ خون اَند. حفرههای پایینی که بزرگتر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ میکنند. پس، قلب متشکل از چهار حفرهاست: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطنهای راست و چپ).
دو نوع گردش خون در بدن انجام میشود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دیاکسید کربن) از بطن راست قلب به ریهها میرود. در آنجا تصفیه میشود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمیگردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دوی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ میشود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج میشود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز میشود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان مییابدو سلولهایِ بدن را تغذیه میکند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمیگردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه ی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست میشود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام میشود و همهٔ سلولهایِ بدن تغذیه میشود.
دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آنها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطنها میراند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطنها بهصورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام میشود. دهلیزها بهوسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشدهاند. بطنها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافتهای محیطی را بهعهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیمتر است. بطنها بهوسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا میشوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَمبند و در قسمتِ میانی و پایین بهصورت یک دیوارهٔ عضلانی است. دهلیزها و بطنها با دریچههای دهلیزی – بطنیاز هم جدا میشود. این دریچهها از جریانِ معِ خون از بطنها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری میکنند. قسمت بطنی این دریچهها بهوسیلهٔ طنابهای وتری به نام عضلات پاپیلریبه بطن خود وصل میشوند. هنگامی که دیوارههای بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض میشود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بستهشدن دریچهها نمیکنند، بلکه لتهای دریچه را به سوی داخل بطنها میکشند تا از برآمده شدن بیش از حد آنها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.
دریچههای نیمه هلالی بطنها را از مجاری شریانی جدا میکند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچههای نیمه هلالی به طنابهای وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریانها، در پایان سیستول موجبِ بستهشدن بسیار سریع و محکم آنها میشود، درحالیکه دریچههای دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته میشوند. قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا میشود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن بهوسیلهٔ فضای پریکاردی جدا میشود. کیسهٔ پریکارد، بهطورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلیمتر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می کند و به آن امکان میدهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود [۱۱]
قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شدهاست:
سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت میکند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریلهای انقباضی بهطور ضعیف منقبض میشود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض میشود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانیتر است. اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸ قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ میکند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست میشود و بعد به بطن راست میرود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان مییابد، از طریق ریهها اکسیژن دریافت میکند و دیاکسید کربن را پَس میدهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ میشود و از آنجا به بطن چپ میرود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال مییابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف میشود و به صورت دیاکسید کربن با سوخت و ساز همراه میگردد. [۴] [۴] [۴] [۴]
'
قلب یک عضو چهار حفرهای عضلانی میباشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع میکنند. [۱۲] [۱۳]
در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شدهاست. این لوله توخالی شامل دو لایه میباشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.
بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکردهاست و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ میشود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع میشود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل میدهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت میکنند و ژله قلبی را میپوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده میشود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت میشوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را میپوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل میشود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد. [۱۲] [۱۴]
در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین میشود. [۱۲]
مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:
لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام میشود. [۱۳]
Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح میشوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک میشوند.
فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی میباشند. [۱۵] [۱۲]
فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم میکنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن میشوند. اندوتلین - ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح میشود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) میشود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش میدهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل میگیرد. [۱۶]
بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم میکنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصبدهی زیاد) یا خیلی کم (عصبدهی کم) در قلب میشود. [۱۲]
تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا میبرد؛ که این عمل، سبب افزایش عصبدهی سمپاتیک میشود. [۱۶]
بیماریهای قلب و عروقی (CVD) معمولترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند. [۱۷] [۱۸] [۱۷] [۱۹] [۵] [۱۸]
متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، میتواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی بهطور بالقوه موجب مسمومیت قلب میشود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیبپذیر میکند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز میتواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود. [۲۰]
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
قلب مصنوعی
قلب مصنوعی نمایش داده شده در موزه علوم لندن
در سال ۱۹۸۲، Paul Winchel نمونه اولیهای از یک قلب مصنوعی را طراحیکرد، اما استفاده از آن در بدن یک انسان کاری مخاطرهآمیز بهنظرمیرسید. در نهایت جراح متبحری به نام William Devries از دانشگاه Utah آمریکا تصمیم به انجام این پیوند گرفت. او این دستگاه را Jarvik-۷ نامید. این نخستین ماشینی بود که میتوانست بهطور دائم جایگزین قلب شود. بیمار دریافتکننده پیوند، دندانپزشکی ۶۱ ساله به نام Barney Clark بود. شانس زندگی او در صورت عدم دریافت پیوند، کمتر از سی روز پیشبینی میشد. جراحی با موفقیت انجامشد و کلارک ۱۱۲ روز زنده ماند.
یکی از ویژگیهای Jervik-۷، بهکارگیری نوعی ف مخصوص در حفرات داخلی آن بود. خون در برخورد با این نوع ف منعقد میشد و لایهای در داخل حفرات تشکیل میداد. این امر سبب تسهیل حرکت خون در قلب میشد.
عملکرد Jarvik-۷همانند پمپ هوا طراحی شدهبود و برخلاف مدل پیشرفته امروزی، لازم بود چندین رشته سیم از بدن بیمار بیرون بیاید و به منبع تغذیه خارجی متصل شود. طبیعیترین پیامد این طراحی، بروز عفونتهای متعدد در محل عبور سیمها از پوست بود. پیش از توقف تولیدJarvik-۷، در چندین بیمار دیگر نیز، از آن استفاده شد، اما بهعلت بروز مشکلات فنی نظیر خطاهای مکانیکی و حجم بسیار بزرگ دستگاه، تولید آن متوقف شد.
دو کشف اساسی، در تولید قلبهای مصنوعی مدرن نقشی کلیدی داشتند؛ مورد اول تولید پوریه ضد انعقاد است که در لایه بیرونی قلب مصنوعی استفاده میشود و احتمال پسزدهشدن آن را از سوی سیستم ایمنی و بافتهای اطراف به حداقل میرساند. کشف مهم دیگر، اختراع سیستم منبع تغذیه قابل کاشت درون بدن است که هیچگونه حرارتی در بافتهای اطراف خود ایجاد نمیکند. این دو کشف از ابداعات فردی به نام Hiroaki Harusaki است.
این دو ویژگی به همراه دهها تکنولوژی دیگر، در قالب یک مدل قلب مصنوعی با نام AbioCor ارائه شدهاست. این مدل در سال ۲۰۰۱ برای نخستینبار بهکارگرفتهشد و در سال ۲۰۰۴ با رسیدن به حد نصابهای لازم، مجوز FDA را دریافت کرد. ۸۶درصد از بیماران دریافتکننده AbioCor بیشاز یک سال و ۶۴درصد بیشاز ۵ سال شانس زندگی یافتند.
قلب انسان بهطور میانگین خون را با نرخ ۶۰ تا ۱۰۰ بار در دقیقه پمپاژ میکند. قلب در دو مرحله عمل میکند:
پس از آن عضلات قلب تا تپش بعدی استراحت میکنند. در این فاصله قلب دوباره از خون پر میشود.
در بیمارانی که از قلب مصنوعی جدید استفاده میکنند، قلب مصنوعی جایگزین بطنها میشود و دهلیزها هنوز در جای خود باقیماندهاند؛ بنابراین در مرحله اول از فرایند پمپاژ خون، همچنان دهلیزهای قلب طبیعی، بهطور همزمان منقبض میشوند و خون را به خارج از قلب میفرستند. اما مرحله دوم متفاوت با قلب طبیعی انجام میشود. از آنجا که نحوه طراحی قلب مصنوعی به صورتی است که در هر لحظه خون را تنها به یکی از دو بطن میفرستد، ابتدا خون به ریهها فرستاده، سپس به سایر نقاط بدن پمپ میشود. قلب مصنوعی قادر است خون را با نرخ ده لیتر در دقیقه پمپ کند که برای فعالیتهای روزانه کافیست.
قلب مصنوعی AbioCor از جنس تیتانیوم و پلاستیک است و چهار بخش زیر را به هم متصل میکند:
مکانیسم عملکرد دستگاه بسیار شبیه به یک پمپ هیدرولیک است. در این نوع از پمپها، مایع هیدرولیک فشار را از نقطهای به نقطه دیگر منتقل میکند. برای درک بهتر عملکرد قلب مصنوعی، نحوه کار اجزای مختلف آن را بررسی میکنیم:
عملکرد این قطعه همانند پمپ هیدرولیک صنعتی است. نوعی ماده غیرقابلفشردهسازی در این پمپ جریان دارد که نیروی اعمالشده را از یک نقطه به نقطه دیگر میفرستد.
این دریچه برای جریانیافتن مایع هیدرولیک از یک قسمت به قسمت دیگر، باز و بسته میشود. هنگامیکه مایع به سمت راست حرکت میکند، خون از درون بطن مصنوعی به ریهها پمپ میشود و هنگامیکه مایع به سمت چپ میرود، خون به سایر نقاط بدن فرستادهمیشود.
این سیستم به نام Transcutaneus Energy Transfer (انتقال انرژی از درون پوست، خواندهمیشود. اجزای تشکیلدهنده آن دو سیمپیچ داخلی و خارجی هستند. این دو سیمپیچ انرژی را از یک باتری خارجی میگیرند و از طریق القای الکترومغناطیسی آن را به باتری داخلی و واحد کنترل میفرستند.
یک باتری قابل شارژ است که در داخل شکم بیمار ایمپلنت میشود. باتری داخلی ۳۰ تا ۴۰ دقیقه وقت در اختیار بیمار قرارمیدهد تا بتواند فعالیتهایی نظیر حمامکردن را که در طی آنها مجبور به جداکردن باتری خارجی است، انجام بدهد.
این باتری روی یک کمربند قرارمیگیرد و به دور کمر بیمار بستهمیشود. قابل شارژ است و ۴ تا ۵ ساعت کار میکند.
این ابزار الکترونیکی کوچک در جداره شکم بیمار کارگذاشتهمیشود و به کنترل نحوه پمپاژ قلب و ریتم قلبی اختصاص دارد. وزن کلی دستگاه در حدود ۲ پوند (۰٫۹ کیلوگرم) است.
پیوند قلب مصنوعی، جراحی بسیار ظریفی است. نهتنها جراح باید دو بطن راست و چپ را از قلب بیمار جدا کند، بلکه باید یک شیء خارجی را در قفسه سینه کار بگذارد. در طی جراحی، بیمار موقتاً به پمپ مصنوعی قلب و ریه متصل میشود تا قلب از تپش بایستد و جراحی میسر شود. قلب مصنوعی به وسیله صدها بخیه به دهلیزهای قلب طبیعی وصل میشود و جراح برای پوشاندن بخیهها از یک لایه بافت مصنوعی استفاده میکند. تعداد پرسنل حاضر در پیوند قلب مصنوعی معمولاً بسیار زیاد است. علاوهبر دو جراح زبده و دستیارانشان، چندین متخصص و تیم پرستاری به کنترل شرایط میپردازند.
مراحل به این شرح هستند:
کاندیداهای دریافت قلب مصنوعی معمولاً بیمارترین بیماران» هستند؛ یعنی در شدیدترین حالت ناراحتی قلبی بهسرمیبرند. پیوند قلب مصنوعی تنها هنگامی انجام میشود که کاندیدای پیوند حائز تمامی شروط زیر باشد:
Artificial heart». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی.
سلول بنیادی مادر تمام سلولها است و توانایی تبدیل به تمام سلولهای بدن را دارد. این سلولها توانایی خود نوسازی (Self Renewing) و تمایز (Differentiating) به انواع سلولها از جمله سلولهای خونی، قلبی، عصبی و غضروفی را دارند. هم چنین در بازسازی و ترمیم بافتهای مختلف بدن بدنبال آسیب و جراحت موثر بوده و میتوانند به درون بافتهای آسیب دیدهای که بخش عمده سلولهای آنها از بین رفته است، پیوند زدهشوند و جایگزین سلولهای آسیب دیده شده و به ترمیم و رفع نقص در آن بافت بپردازند.
به دلیل توانایی منحصر به فرد سلولهای بنیادی، این سلولها امروزه از مباحث جذاب در زیست شناسی و علوم درمانی است. هم چنین تحقیقات در این زمینه دانش ما را درباره چگونگی رشد و تکوین یک اندام از یک سلول منفرد افزایش داده و مهم تر آنکه به فهم مکانیزم جایگزینی سلولهای سالم با سلولهای آسیب دیده کمک کرده است.
سلولهای بنیادی را بر اساس خصوصیات و ویژگی به سه دسته سلولهای بنیادی جنینی، سلولهای بنیادی بالغ و سلولهای بنیادی خون بندناف تقسیم میکنند.
سلولهای بنیادی جنینی
از توده سلولی داخلی جنین 16-14 روزه گرفته میشود و قادر است تمام سلولها و بافتهای یک فرد کامل را بسازد.
سلولهای بنیادی بالغ
به سلولهایی که پس از تولد از بافتهای مختلف فرد بالغ جدا میشوند، گفته میشود. سلولهای بنیادی خون ساز مستقر در مغز استخوان، مغز، کبد و سایر بافتها از این دسته هستند که قدرت تمایز به برخی از بافتها را دارند.
سلولهای بنیادی خون بندناف
از بندناف استخراج شده و همانند سلولهای بنیادی خون ساز مغز استخوان هستند.
شیمی فضایی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بیشترین کاربرد شیمی فضایی در مولکولهای آلی است. (درپرونده: شکل فضایی مولکول اکستازی)
شیمی فضایی (به انگلیسی: Stereochemistry) شاخهای از دانش پایهی شیمی است که به بررسی و مطالعه آرایش فضایی اتمها برای تشکیل مولکول میپردازد.
دو موضوع اساسی در شیمی فضایی، کایرالیته و تقارن مولکولی هستند. شیمی فضایی با عنوان شیمی سهبعدی (به انگلیسی: 3D Chemistry) نیز شناخته میشود. این شاخه از دانش، بر ایزومریِ فضایی و ارتباط آنها با طیفهای ورودی در شیمی آلی، شیمی معدنی، زیستشیمی و بهویژه شیمی فراذرهای تمرکز دارد.
در سال ۱۸۴۸ لوئیپاستور، شیمیدان دانشسرای عالی پاریس، آزمایشهایی را انجام داد که چند سال بعد او را واداشت تا پیشنهادهایی در زمینه اساس شیمی فضایی ارائه دهد. پاستور در آن هنگام مرد جوانی بود که با درجه دکتری در علوم از کالج سلطنتی بزانکن (جایی که موفق به اخذ دیپلم علوم با درجه متوسط در شیمی شده بود) به دانشسرای عالی آمد. برای بهدست آوردن تجربه در زمینه بلورشناسی، وی کار قبلییک شیمیدان دیگر را بر روی نمک-های تارتاریک اسید تکرار نموده و چیزی را مشاهده کرد که قبلاً به آن توجهی نشده بود. سدیمآمونیمتارتارات غیرفعال نوری بهصورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینهای هم هستند. وی با استفاده از یک عدسی و یک پنس، با دقت و کوشش فراوان مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد (یکی بلورهای راستدست و دیگری چپدست)، بههمان صورتی که دستکشهای دست راست و چپ را که در پیشخوان مغازهای بر روی هم انباشته شدهاند، از هم جدا مینمائیم (شکل ۳–۱). اگرچه مخلوط اصلی از نظر نوری غیرفعال بود ولی هر قسمت از بلورها که در آب حل میشدند از خود فعالیت نوری نشان میدادند! بهعلاوه چرخش ویژه هر دو محلول دقیقاً با هم برابر اما با علامت مخالف بود، یعنییکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر بههمان مقدار به چپ میچرخاند. این دو ترکیب در سایر خصوصیتها کاملاً مشابه هم بودند. از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به ساختار مولکولها مربوط بوده و به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل میدهند مانند خود بلورها تصویر آینهاییکدیگر هستند. او وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختار آنها فقط از نظر تصویر آینهای و خواص آنها فقط از نظر جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود. ساختارهایی وجود دارند که تصویر آینهای آنها روی خودشان منطبق نیست، همانطورکه دست چپ و راست برهم منطبق نمیشوند. برخی اجسام، ترکیبها و ساختارها وجود دارند که تصویر آینهای یکدیگر بوده ولی قابل انطباق نیستند؛ بنابراین هر کدام خصوصیتهای متفاوتی دارند و در مورد ترکیبهای آلی، ممکن است به شکلهای مختلف وارد واکنش شوند. چنین ترکیبهایی را اصطلاحاً دستواره نیز مینامند. بسیاری از ترکیبهای طبیعی آلی مانند کربوهیدراتها، نوکلئیکاسیدها، آمینه-اسیدها و… دستوار هستند.
وقتی در مولکولی چهار گروه مختلف به یک اتم کربن متصل باشند، آن کربن، کایرال (مرکز فضایی یا مرکز کایرال) نامیده میشود. به کربن موجود در این نوع مولکولها مرکز کایرال یا کربن نامتقارن نیز میگویند. مرکز کایرال را در متون علمی بهطور قراردادی با ستاره (*) نشان میدهند. رابطهٔ بین انانتیومرها همانند رابطهٔ دست چپ و راست است و در صورتی که چهار گروه مختلف به کربن چهار وجهی متصل باشند، به وجود میآید. مولکول-هایی که حداقل یک مرکز کایرال داشته باشند بر تصویر آینهای خود قابل انطباق نیستند و به-صورت یک جفت انانتیومر وجود دارند. خصوصیتهای فیزیکی همچون نقطهٔ ذوب، جوش، میزان حلالیت و چگالی یک جفت انانتیومر کاملاً شبیه هم است و به وسیلهٔ این روشها نمیتوان دو ترکیب انانتیومر را از هم جدا کرد.
تقارن درمولکول به تشخیص مولکول کایرال از غیرکایرال (ناکایرال) کمک میکند. مولکول فوق صفحه تقارن دارد. صفحه تقارن صفحهای فرضیاست که از وسط جسم یا مولکول می-گذرد (مانند یک آینه آن را از وسط نصف میکند) و نیمی از جسم یا مولکول را بهصورت تصویر آینهای نیمه دیگر درمیآورد. در واقع صفحه تقارن یکی از عناصر تقارنی است که اگر مولکولی دارای صفحه تفارن باشد، غیرکایرال خواهد بود، همانند مولکول متان. تعداد زیادی از مولکولها رامیتوان با تشخیص صفحه تقارن به مولکولهای کایرال و غیرکایرال دستهبندی کرد. بهطور مثال، یک دست فاقد تقارن است. نصف یک دست، تصویر آیینهای نیم» دیگر نیست. البته مولکولهایی نیز وجود دارند که صفحه تقارن و مرکز کایرال ندارند ولی کایرال هستند که در اینجا مورد بحث قرار نمیگیرند.
نورخواصی دارد که با در نظر گرفتن آن بهعنوان یک پدیده موجی بهخوبی درک میشود. تعداد سطحهایی که از خط مسیر نور میگذرند بیشمارند و نور معمولی در همه این سطوح در حال ارتعاش است (در واقع نور معمولی دارای امواج الکترومغناطیسی است که در تمام صفحات عمود بر مسیر تابش، ارتعاش میکند). اگر مستقیماً به باریکهای از نور یک لامپ بنگریم، نوع ارتعاشهایی که روی میدهند و همگی عمود بر خط بین چشمان ما و منبع نور (لامپ) هستند را نشان میدهد (شکل۳–۵). هنگامیکه نور از داخل منشور نیکول، (نوعی بلور CaCO3) که یک پلاریزهکننده میباشد، عبور داده شود، فقط برخی از امواج در یک صفحه معین (امواجی که در جهت عمود بر یک صفحه خاص نوسان کنند) عبور میکنند. این نور موسوم به نور پلاریزه مسطح (نورقطبیده) میباشد. مولکولهایی که نور پلاریزه مسطح را میچرخانند، فعال نوری نامیده میشوند. انانتیومری که سطح نور را در جهت حرکت عقربه ساعت (با قرار گرفتن بیننده در مقابل منبع) بچرخاند به ایزومر راست-گرد (Dexter در لاتین، راست) معروف است و آن را باعلامت (+) نشان میدهند و انانتیومر دیگر که سطح نور را درخلاف جهت حرکت عقربههای ساعت بچرخاند به ایزومر چپگرد (Laevus در لاتین، چپ) معروف است وآنرا باعلامت (-) نشان میدهند. این اثر متقابل با نور را فعالیت نوری گویند و انانتیومرها را ایزومرهای نوری مینامند. ما نهتنها میتوانیم چرخیدن سطح و جهت آن را تشخیص دهیم، بلکه مقدار این چرخش را هم میتوانیم تعیین کنیم. این میزان چرخش نور توسط دستگاهی به نام پلاریمتر اندازهگیری میشود. در واقع دستگاهی که برای تعیین فعالیت نوری ترکیبهای کایرال مورد استفاده قرار میگیرد، دستگاه پلاریمتر است که قسمتهای آن شامل منبع نور، منشور پلاریزهکننده، لوله نمونه و آنالیزور میباشد. جسم را میتوان بهصورت مایع خالص یا محلول در حلال معینی در لوله نمونه قرار داد، سپس نور که اغلب نور تکفام لامپ سدیم است (بعد از پلاریزهشدن توسط منشور نیکول) از ظرف عبور داده میشود. میزان چرخشنوری مشاهده شده بهوسیلهα و برحسب درصد(%) بیان میگردد. مقدار چرخش نوری به غلظت، ساختار مولکول فعال نوری، طول ظرف نمونه، حلال، دما و طولموج نور قطبیه بستگی دارد. برای رفع ابهام، طبق قرارداد برای هر ترکیب مقدار استاندارد α، یعنی چرخشویژه]α[ تعریف میگردد. چرخشویژه (که به حلال بستگی دارد) عبارت است از مقدار چرخشی که توسط یک ترکیبی با غلظت g/mL 1 در لولهای به طول dm 1 و طول موج ۵۸۹٫۶ نانومتر انجام میشود. چرخشویژه همانند نقطهذوب، نقطهجوش، چگالی، ضریبشکست و غیره یکی از خواص فیزیکی ترکیبهای فعال نوری میباشد. انانتیومرهاییک ترکیب، خواص فیزیکی و شیمیایی بسیار شبیه هم دارند ولی تأثیر آنها بر نور قطبیده مسطح متفاوت است. از اینرو میتوان دو انانتیومر یک ترکیب را با استفاده از این چرخش (جهت و میزان آن) از یکدیگر تشخیص داد.
ترکیبی که دو یا حتی بیشتر از دو مرکز فضایی قابل انطباق با تصویر آینهای خود داشته باشد، ترکیب مزو نامیده میشود. یکی از ویژگیهای مهم ترکیب مزو این است که یک صفحه آینه-ای دارد که مولکول را به دو نیم میکند، بهطوریکه یکنیمه تصویر آینهای نیمه دیگر است. یک ترکیب مزو با وجود داشتن مراکزکایرال، بر روی نور قطبیده مسطح بی-اثر است چرا که فعالیت نورییک مرکز توسط فعالیت نوری مرکز مشابه خنثی میشود، ولی چون دارای مراکز کایرال است ایزومر نورینامیده میشود. ساختار مزو در مورد ترکیبهای حلقوی نیز صادق است.
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر
وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین
وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق
بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
روشهای مطالعه یا مهارتهای مطالعه مجموعهای از مهارتهایی هستند که در راستای آموختن و فراگرفتن بهکار گرفته میشوند. این روشها بسته به هدف یادگیری با یکدیگر متفاوت بوده و برای موفقیت در مدرسه و کسب نمرات عالی ضروری و حیاتی هستند. در تمام مراحل زندگی فرد میتوانند مفید باشند. رسپیشس رومبزیا در کتاب خود به نام آشنایی با روشهای یادگیری و مهارتهای مؤثر یادگیری» در سال ۲۰۱۳ اظهار میکند که، بسیاری از دانش آموزان به دلیل اینکه فاقد مهارتهای مطالعه یا روشهای آزمون هستند، در امتحانات خود مردود میشوند.
مهارتهای مطالعه عبارتند از مجموعهای از مهارتهای مطالعه که در سازماندهی و به دست آوردن اطلاعات جدید، حفظ اطلاعات، یا برپایی آزمون نقش دارند. این روشها عبارتند از یادیارها و نکته برداری که در به خاطر سپردن لیستی از اطلاعات، خواندن مؤثر و تمرکز کردن کمک میکنند.
درحالی که مهارتهای مطالعه اغلب به عهدهٔ خود دانش آموزان و پشتیبانهای آنها گذاشته میشوند، این مهارتها، اخیراً بهطور فزایندهای در دبیرستان و دانشگاه تدریس میگردند. کتابها و وب سایتهای بسیاری در این مورد، موجود میباشند، آثاری در مورد روشهای خاص، مثل کتابهای نقشه ذهنی تونی بوزان که راهنماییهای کلی در مورد مطالعه موفق ارائه میدهد تا راهنماییهای کلی مطالعه موفق مثل آثار استلا کوترل و آشنایی با روشهای یادگیری و مهارتهای مؤثر یادگیری نوشته رسپیشس رومبزیا.
در سطح وسیع تر، هر مهارتی که توانایی فرد را در مطالعه و قبولی در امتحانات افزایش میدهد میتواند مهارت مطالعه نامیده شود، این موارد میتوانند شامل مدیریت زمان و روشهای انگیزشی باشند.
مهارتهای مطالعه روشهای جداگانهای هستند که معمولاً در زمان کوتاه و در تمام یا بیشتر زمینههای مطالعه میتوانند آموخته شوند؛ بنابراین باید آنها را از روشهای خاصی که به یک زمینه خاص از مطالعه مربوط هستند، مثل موسیقی یا تکنولوژی، و تواناییهای ذاتی دانش آموزان، مثل جنبههای هوشی یا سبکهای یادگیری، تمیز داد.
اصطلاح مهارتهای مطالعه بهطور کلی برای روشهای یادگیری، مهارتهای مطالعه برای دورهای خاص، استفاده میشود. بسیاری از کارهای نظری از جمله تعداد زیادی از کتابها و وب سایتهای محبوب، در این زمینه وجود دارند. کتابچههای راهنمای جیبی برای دانش آموزان از سال ۱۹۴۰ منتشر شدهاند.
در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، مدرسان دانشگاه در رشتههای روانشناسی و آموزش و پرورش برای نوشتن کتابچههای راهنما، روی دانش آموزان خود، پژوهش، تحقیقات نظری و آزمایش انجام میدادند. ماروین کوهن در سال ۱۹۷۹، بر اساس تجربههای شخصی خود به عنوان محقق و رئیس دانشگاه کلینیک خواندن که نوجوانان و بزرگسالان جوان را سرپرستی میکرد، توصیههایی را برای والدین، در کتاب خود به نام کمک به دانش آموزان نوجوان شما، آوردهاست. در ۱۹۸۶، زمانی کتاب راهنماییهای اساسی گرفتن آزمون برای کودکان دکتر گری گروبر برای اولین بار منتشر شد که نویسنده ۲۲ کتاب در مورد گرفتن آزمونهای استاندارد نوشته بود. این کتابها در دو جلد، یکی برای سطحهای بالاتر از ابتدایی و دیگری برای دوره متوسطه، راهنماییها و روشهایی برای گرفتن آزمون و تکالیف مدرسه داشتند.
از برکردن یا حفظ کردن، فرایند به خاطر سپردن یک مطلب است. مهمترین روش از برکردن، بهیادسپاری و تمرین است. از برکردن یک فرایند ذهنی عمدی برای در حافظه نگاه داشتنِ مواردی است که در آینده به آنها رجوع میشود، مثل آزمایشها، اسامی، قرار ملاقاتها، آدرسها، شماره تلفن، لیست وسایل، داستانها، شعرها، عکسها، نقشهها، نمودارها، قانونها، موسیقی یا دیگر جلوههای بصری، شنوایی یا اطلاعات عملی. حفظ کردن همچنین میتواند ذخیره اطلاعات خاص، در داخل کارتهای حافظه باشد. یکی از اساسیترین روشهای یادگیری هر اطلاعاتی تکرار طوطیوار آن میباشد. بطور کلی این روش شامل خواندن همه مطلب یا کتاب و دوباره نوشتن نکات است.
یکی از نقصهای یادگیری طوطیوار سبک گوش دادن یا خواندن غیرفعال است. بعضی از دانشمندان مثل جان دیویی معتقدند که روشِ از برکردن، برای دانشآموزان درست نیست و آنها نیازمندِ اندیشه انتقادی– پرسش و سنجیدن مدارک در زمان مطالعه هستند. این روش میتواند در طول کنفرانسها یا زمان خواندن کتاب انجام شود. شنیدن و خواندن اساس این روشها هستند. مهمترین روش با بنیان تواناییهای ارتباطی روش پی کیو آر اس تی (به انگلیسی: PQRST) است که شامل پنج مرحله میباشد.
یک دانشجو از دانشگاه کلمبیا، در حال استفاده از روش PQRST برای مطالعه آزمون نهایی
مطالعات مختلفی از دانشگاههای سراسر کشور در مورد ارتباطات کمککننده برای بهبود عادتهای مطالعه انجام شدهاست. یکی از این مطالعات نشان میدهد که بطور متوسط امتیاز کسانی که مطالب را در کلاس یادمیگیرند ۷۳٪ افزایش مییابد.
فلش کارتها، نشانههای بصری روی کارتها میباشند. این کارتها استفادههای متعدد در آموزش و یادگیری دارند و میتوانند بازبینی شوند. دانش آموزان اغلب فلش کارتها یا جزئیات کارتهای شاخص را خودشان درست میکنند- کارتهای طراحی شده برای نوشتن اغلب در سایز A5 بوده و خلاصه کوتاهی روی آنها نوشته میشود. مزیتهای جداگانه بودن کارتها اینست که دانش آموزان میتوانند آنها را دوباره تنظیم کنند، یک کارت را برای چند بار خواندن انتخاب کرده یا برای آزمایش خود انتخاب تصادفی داشته باشند.
روشهای خلاصهنویسی بستگی زیادی به موضوع دارد اما بیشتر شامل مقدار زیادی از اطلاعات از یک بخش یا کتاب به صورت نکات کوتاه است. اغلب این یادداشتها، اطلاعات متراکم فشرده شده در نکات کلیدی هستند.
خلاصههای سازمان یافته: از جمله سلسله مراتبی که کلمات کلیدی، تعریفها و ارتباطات را نشان میدهند، معمولاً به صورت ساختار درختی میباشند.
نمودارهای عنکبوتی: استفاده از نمودارهای عنکبوتی یا نقشه ذهنی میتواند روش بسیار مؤثری در اتصال مفاهیم با یکدیگر باشد. آنها میتوانند در مقالات طرحریزی شده و پاسخهای طولانی در امتحانات مفید باشند. این ابزارها میتوانند خلاصهای بصری از موضوع را با حفظ ساختار منطقی آن و خطهایی که قسمتهای مختلف را بهم متصل کردهاست، ارائه دهند.
بعضی از دانش آموزان تصور میکنند که سبک یادگیری تصویری دارند و تا حد زیادی میتوانند اطلاعات را از مطالعات خود که اغلب کاملاً شفاهی هستند، بدست بیاورند و با استفاده از تکنیکهای بصری به رمز دهی و حفظ آنها در ذهن خود کمک کنند.
برخی از روشهای استفاده از حافظه بصری، روش جایگاهی (کاخ حافظه) (به انگلیسی: method of loci) میباشد، یک سیستم از تجسم اطلاعات کلیدی، در مکانهای فیزیکی واقعی، به عنوان مثال وسایل اطراف اتاق.
نمودارها اغلب دست کم گرفته میشوند. آنها میتوانند برای جمعآوری تمام اطلاعات در کنار هم و سازمان دهی دوباره تمرینهای ارائه شده مورد استفاده قرار بگیرند. آنها همچنین میتوانند به یادآوری اطلاعات آموخته شده کمک کنند، بخصوص اگر دانش آموز نمودارها را در زمان مطالعه کشیده باشد. عکسها نیز میتوانند به فلش کارتها که ابزار بسیار مؤثری برای بازبینی و بازخوانی موارد نوشته شده در آخرین لحظات هستند، منتقل شوند.
یادیارها روشی برای سازمان دهی و حفظ اطلاعات میباشند. معمولاً از یک عبارت ساده به عنوان محرک برای یک لیست طولانی از اطلاعات استفاده میشود.
روش سیاه-قرمز-سبز (ایجاد شده توسط صندوق ادبی سلطنتی) به دانش آموز کمک میکند تا از تمام جنبههای مطرح شده در آزمون و مقاله اطمینان پیدا کند. دانش آموز قسمتهای مشخص شده در سؤال را با سه رنگ مختلف (یا معادل آنها) خط میکشد. علامت سیاه، دستورالعمل مشکل» به عنوان مثال، مواردی که حتماً باید انجام شوند؛ بخشنامه یا دستورالعمل مستقیم. علامت قرمز یک نقطه عطف یا موارد خواسته شدهای که معمولاً باید با یک تعریف، اصطلاح، تئوری و غیره بیان شوند. علامت سبز، نکته ظریفی که نباید نادیده گرفته شود، یا چراغ سبز» که یک راهنمایی برای ادامه پاسخ یا نکته ایست که در پاسخ باید تأکید شود. یکی دیگر از روشهای محبوب در مطالعه پی.ای.ای. (P.E.E) میباشد؛ نکته (point)، شواهد (evidence) و توضیحات (explain)، دلیل داشتن، این روش به دانش آموز کمک میکند تا سؤال آزمون را چند قسمت کرده و امتیاز خود را بالا ببرد. بسیاری از مدارس تمرین روش P.E.E را قبل از امتحانات در دستور کار دارند.
بهبود اثربخشی مطالعه میتواند از طریق تغییرات هر چیز غیر مرتبط با موارد مطالعه بدست آید، مثل مدیریت زمان، تقویت انگیزه و اجتناب از فردا فکنی و بهبود وضعیت خواب و خوراک.
مدیریت زمان در جلسات مطالعه به دست یابی فعالیتهای با بیشترین بهره و ایجاد تمرکز عالی کمک میکند. سیستم چراغ راهنمایی یک روش ساده برای تشخیص اهمیت اطلاعات، هایلایت کردن یا خط کشیدن زیر اطلاعات با رنگهای مختلف است:
این موارد به دانش آموزان یادآوری میکنند که شروع با کدام موارد بیشترین مزیت را دارد و رنگ قرمز در صورتی که زمان اجازه بدهد مطالعه شود. مفهوم این مورد بسیار مشابه تحلیل ABC(تحلیل موجودی کالا) میباشد که معمولاً توسط کارگران برای اولویت بندی استفاده میشود. همچنین از بعضی وب سایتها میتوان برای اضافه کردن اصول مطالعه، مدیریت زمان و افزایش انگیزش استفاده کرد.
ویکیپدیا انگلیسی
رده:
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
این مقاله دربارهٔ انرژی هستهای از دیدگاه فیزیکی است. برای مبحث انرژی هستهای به عنوان یک منبع انرژی در صنعت و غیره، فناوری هستهای و نیروگاه هستهای را ببینید. برای فیلمی با این نام، انرژی اتمی (فیلم) را ببینید.
کشتیهای هستهای آمریکایی، (از بالا به پایین) رزمناوهای یواساس بینبریج، یواساس لانگ بیچ و یواساس اینترپرایز، طولانیترین کشتی دریایی، و اولین ناو هواپیمابر هستهای. این عکس در سال ۱۹۶۴، هنگام شکستن رکورد سفر دریایی به اندازهٔ ۲۶۵۴۰ مایل دریایی انگلیس (۴۹۱۹۰ کیلومتر) دور جهان، در ۶۵ روز و بدون سوختگیری گرفته شد. خدمه به گونهای در عرشهٔ کشتی آرایش گرفتهاند که همارزی جرم و انرژی اینشتین را نشان میدهند.
یخشکن هستهای روسی به نام یامال در یک سفر علمی مشترک با بنیاد ملی علوم در ۱۹۹۴.
انرژی اتمی یا انرژی هستهای (به انگلیسی: Nuclear Energy) عبارت است از استفادهٔ فرایندهای هستهای حرارتزا برای ایجاد گرما و الکتریسیته ی مفید. این واژه شامل شکافت هستهای، پرتوزایی و همجوشی هستهای میباشد. امروزه، شکافت هستهای عناصر دستهٔ آکتینیدها در جدول تناوبی اکثریت قریب به اتفاق انرژی هستهای مورد نیاز بشر را با استفاده از فرایندهای پرتوزایی تولید میکند، که در درجهٔ اول به شکل انرژی زمین گرمایی و مولد گرما-الکتریکی ایزوتوپی نیاز انسان را برطرف میسازد. نیروگاههای هستهای، جدا از سهمی که در تأمین رآکتورهای شکافت هستهای نیروهای دریایی دارند، حدود ۵٫۷ درصد انرژی جهان و ۱۳ درصد الکتریسیته جهان را در سال ۲۰۱۲ تأمین میکردند. در سال ۲۰۱۳، آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داد که ۴۳۷ رآکتور هستهای فعال در ۳۱ کشور وجود دارد اگرچه تمام رآکتورها الکتریسیته تولید نمیکنند. به علاوه، تقریباً ۱۴۰ کشتی دریایی وجود دارد که با استفاده از حدوداً ۱۸۰ رآکتور، نیرو محرکهٔ هستهای آنان را تأمین میکنند. پس از ۲۰۱۳، رسیدن به افزوده خالص انرژی به وسیلهٔ همجوشی هستهای پایدار، به استثنای منابع انرژی همجوشی مانند خورشید، فضایی مداومی برای تحقیقات فیزیکی و مهندسی ایجاد کردهاست. انرژی هستهای نوعی انرژی است که توسط واپاشی هستهای، شکافت هستهای، یا گداخت هستهای تولید شده و اساس آن را میتوان با معادلهٔ ΔE = Δm.c² توصیف کرد. [۱]
در هر اتمی، ذراتی از انرژی نهفته که اجزای مختلف اتم نیز به وسیلهٔ همان بهم پیوند یافتهاست لذا هسته اتم منبعی از انرژی بهشمار میرود که با شکافت اتم این انرژی رها میشود. انرژی نهفته در هسته اتمهای برخی از عناصر (مانند اورانیوم) میتواند با آزاد شدن، همان کاری را بکند که سوزاندن مقدار زیادی نفت و گاز انجام میدهد که البته سوزاندن نفت و گاز، مشکلات زیستمحیطی ایجاد کرده و مقدار زیادی گاز گلخانهای تولید میکند.
شکافت و همجوشی را میتوان با این نمودار انرژی بستگی هسته توصیف کرد.
مذاکرات انرژی هستهای بهطور مداوم وجود دارد. حامیانی چون سازمان هستهای جهانی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و طرفداران محیط زیست انرژی هستهای مدعی هستند که انرژی اتمی، یک منبع انرژی ایمن و پایدار است که تولید کربن را کاهش میدهد. مخالفانی چون سازمان جهانی صلح سبز و اطلاعات و منابع خدمات هستهای، بر این باورند که انرژی هستهای خطر بزرگی برای انسان و محیط زیست محسوب میشود.
حوادث و اتفاقات هستهای و تابشی شامل حادثه چرنوبیل (۱۹۸۶)، حادثه اتمی فوکوشیما ۱ (۲۰۱۱) و حادثه تری مایل آیلند (۱۹۷۹)، میباشد. تاکنون چندین حادثهٔ زیر آبی نیز اتفاق افتادهاست. بررسی از دست دادن حیات به ازای هر واحد انرژی تولید شده، نشان میدهند که انرژی هستهای، مرگ و میر کمتری نسبت به دیگر منابع اصلی انرژی، ایجاد میکند. انرژی حاصل از زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی و انرژی آبی به ازای واحد انرژی تولید شده، به علت آلودگی هوا و حوادث انرژی مرگ و میر بیشتری ایجاد میکنند. هزینهٔ انسان برای تخلیهٔ جمعیتهای تحت تأثیر معیشتهای از دست رفته، بسیار گزاف است.
همراه سایر منابع انرژی پایدار، انرژی هستهای، روش تولید انرژی کمکربن برای ایجاد الکتریسیته است، که در مقایسه با انتشار گازهای گلخانهای در هر واحد از انرژی تولید شده، شبیه سایر منابع تجدید پذیر است. بدین ترتیب، از زمان آغاز تجاریسازی نیروگاههای هستهای در دههٔ ۱۹۷۰، از تولید ۶۴ گیگاتن کربن دیاکسید معادل، جلوگیری شدهاست.
بعد از سال ۲۰۱۲، بر اساس گزارشها آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ۶۸ رآکتور هستهای در ۱۵ کشور در حال ساخت بود و تقریباً ۲۸ عدد از آنها با جدیدترین رآکتورهای هستهای، به جمهوری خلق چین تعلق داشت. آنها بعد از ماه مه ۲۰۱۳، به تورین برقی متصل شدند. این ماجرا در ۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۳ در نیروگاه هستهای هنگیان در چین اتفاق افتاد. در ایالات متحده دو رآکتور نسل سه جدید در وگتل در حال ساخت هستند. مقامات عالی رتبهٔ صنعت هستهای ایالات متحده انتظار دارند تا سال ۲۰۲۰، ۵ رآکتور جدید وارد تمام نیروگاههای موجود شوند. در سال ۲۰۱۳، رآکتورهای چهار ساله و غیر رقابتی، برای همیشه از رده خارج شدند.
حادثهٔ اتمی فوکوشیما ۱ ژاپن، در سال ۲۰۱۱، که در رآکتوری اتفاق افتاد که در دههٔ ۱۹۶۰ طراحی شده بود، یک بازرسی دوباره برای امنیت و ایمنی هستهای و ت انرژی هستهای در بسیاری از کشورها، ایجاد کرد. آلمان تصمیم گرفتهاست که تا سال ۲۰۲۲ تمام رآکتورهای خود را غیرفعال کند و ایتالیا نیز انرژی هستهای را تحریم کردهاست. پس از واقعهٔ فوکوشیما در سال ۲۰۱۱، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیم گرفتهاست که ظرفیت تولید انرژی هستهای را تا سال ۲۰۳۵ به نصف کاهش دهد.
تاریخچه و طرح استفادهٔ جهانی از منابع انرژی، ۱۹۹۰–۲۰۳۵، منبع: چشمانداز بینالمللی انرژی، سازمان اطلاعات انرژی.
ظرفیت و تولید انرژی هستهای، ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ (سازمان اطلاعات انرژی).
روند رشد در ۵ کشور برتر در زمینهٔ تولید انرژی هستهای (دادههای سازمان اطلاعات انرژی ایالات متحده).
وضعیت جهانی انرژی هستهای (برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید)
درصد برق تولید شده به وسیلهٔ نیروگاههای هستهای
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که در سراسر جهان، ۴۳۹ رآکتور انرژی هستهای وجود دارد که در ۳۱ کشور فعالیت میکنند. اما اکنون، در پی فاجعهٔ هستهای فوکوشیما، در طی ارزیابیها بسیاری از فعالیتها متوقف شدهاند. در سال ۲۰۱۱ تولید انرژی هستهای در جهان به اندازهٔ ۴٫۳ درصد کاهش یافت که این مقدار، پس از کاهش شدید در ژاپن (۴۴٫۳- درصد) و آلمان (۲۳٫۳- درصد) بیشترین مقدار بود.
پس از آغاز تجاری شدن انرژی هستهای در اواسط دهه ۱۹۵۰، سال ۲۰۰۸ نخستین سالی بود که هیچ نیروگاه هستهای جدیدی به شبکهٔ جهانی افزوده نشد، اگرچه در سال ۲۰۰۹ دو نیروگاه جدید ساخته شد.
تولید سالانهٔ انرژی هستهای از سال ۲۰۰۷ به بعد، در سراشیبی نسبتاً ملایمی قرار گرفتهاست، بهطوریکه در سال ۲۰۰۹، ۱٫۸ درصد کاهش یافت و به ۲۵۵۸ تریلیون وات ساعت رسید که قادر بود ۱۳–۱۴ درصد تقاضای الکتریسیتهٔ جهان را تأمین کند. یکی از عوامل اصلی کاهش میزان انرژی هستهای پس از ۲۰۰۷، تعطیلی طولانی مدت رآکتورهای موجود در نیروگاه هستهای کاشیوازاکی کاریوا در اثر زمینلرزه دورکران چووتسو بود.
ایالات متحده با تأمین ۱۹ درصد الکتریسیتهٔ مصرفی، بیشترین انرژی هستهای را تولید میکند، در حالی که فرانسه بالاترین درصد انرژی (۸۰ درصد) را به وسیلهٔ رآکتورهای هستهای تولید میسازد. در سراسر اتحادیه اروپا، انرژی هستهای ۳۰ درصد الکتریسیته را تأمین میکند. ت انرژی هستهای بین کشورهای اتحادیه اروپا متفاوت است، و برخی مانند استرالیا، استونی، ایرلند و ایتالیا هیچ نیروگاه هستهای فعالی ندارند. در مقابل، فرانسه تعداد زیادی از این نیروگاهها، به همراه ۱۶ نیروگاه چند واحدی در اختیار دارد.
در ایالات متحده در حالی که برنامهریزی شدهاست که در سال ۲۰۱۳، ارزش صنعت الکتریسیتهٔ گاز و زغال سنگ، به ۸۵ میلیارد دلار برسد، ارزش ژنراتورهای هستهای ۱۸ میلیارد دلار پیشبینی شدهاست. بسیاری از کشتیهای نظامی و غیرنظامی (مانند یخشکن)، از نیرو محرکهٔ هستهای دریای استفاده میکنند، که نوعی نیروی محرکه است. چند سفینهٔ فضایی نیز به وسیلهٔ رآکتورهای هستهای ارتقا یافته، پرتاب شدهاند: ۳۳ رآکتور متعلق به سری ررست شوروی و یکی متعلق به اسنپ-۱۰آ آمریکایی بود.
تحقیقات بینالمللی در زمینهٔ توسعهٔ امنیت ادامه دارد، از جمله میتوان به نیروگاههای ایمن غیرفعال، استفاده از همجوشی هستهای و استفادههای اضافی از فرایند گرمایش مانند شکافت آب (در حمایت از اقتصاد هیدروژن)، برای نمکزدایی آب دریا و استفاده در سیستم گرمایی ناحیهای اشاره کرد.
هم شکافت و هم همجوشی با تولید سرعت بالاتر با حجم عکسالعمل کمتر، در پیشرانش فضایی نقش مهمی ایفا میکنند. علت آن چگالی انرژی بالاتر رآکتورهای هسته ایست: حدوداً ۱۰ به قوهٔ ۷ برابر نیرومندتر از عکس العملهای شیمیاییست که نیروی موشکهای فعلی را تأمین میکنند. جهان در اتم هست.
تعقیب انرژی هستهای به منظور استفاده از آن برای تولید انرژی الکتریکی پس از کشف این موضوع در قرن ۲۰ام میلادی آغاز شد که عناصر پرتوزا مانند رادیوم، بر اساس همارزی جرم و انرژی مقدار زیادی انرژی آزاد میکنند. اما، کنترل این انرژی نشدنی بود، زیرا طول عمر عناصر پرتوزا، به دلیل طبیعتشان، خیلی کم بود. (شدت انرژی آزاد شده با نیمهعمر عناصر نسبت عکس دارد). اما رؤیای مهار کردن انرژی اتمی، اندکی بلندپروازانه بود، حتی با این وجود که پدران فیزیک هستهای، از جمله ارنست رادرفورد آن را مهتاب» خوانده بودند. این شرایط بعدها و با کشف شکافت هستهای تغییر کرد.
در سال ۱۹۳۲، جیمز چادویک نوترون را کشف کرد، که به دلیل نداشتن بار الکتریکی، به عنوان ابزاری بالقوه برای آزمایشهای هستهای شناخته شد. بمباران مواد با نوترونها به فردریک ژولیو کوری و ایرن ژولیو-کوری کمک کرد تا در سال ۱۹۳۴، رادیواکتیویته مصنوعی را کشف کنند، که سبب شد تا عناصری مانند رادیوم، با قیمت بسیار کمتری نسبت به رادیوم طبیعی، تولید شوند. انریکو فرمی، در ادامهٔ راه آنها، طی تحقیقاتی در دههٔ ۱۹۳۰، بر روی کند کردن نوترونها به منظور افزایش تأثیر رادیواکتیویته مصنوعی تمرکز کرد. آزمایش بمباران اورانیوم با نوترونها سبب شد که فرمی عنصر جدیدی ایجاد کند که عدد اتمی آن بیشتر از اورانیوم و نامش پلوتونیوم بود.
اما در سال ۱۹۳۸، شیمیدانهای آلمانی، اتو هان و فریتس اشتراسمان، به همراه فیزیکدان استرالیایی، لیزه مایتنر و خواهر زادهاش اوتو رابرت فریش، برای بررسی گفتههای فرمی، آزمایشهایی را بر روی محصولات بمباران نوترونی اورانیوم انجام دادند. آنها نشان دادند که برخلاف گفتهٔ فرمی، نوترونهای نسبتاً کوچک، هستههای سنگین اتمهای اورانیوم را به دو قسمت نسبتاً مساوی تقسیم میکنند. این یک نتیجهٔ بسیار شگفتانگیز بود: تمام سایر شکلهای فروپاشی هستهای، تنها شامل تغییرات کوچکی در جرم هسته بودند، در حالی که این فرایند، در بر دارندهٔ یک گسستگی کامل بود. دانشمندان متعددی از جمله لیو زیلارد معتقد بودند که اگر عکس العملهای شکافت، نوترونهای اضافی آزاد میکرد، یک واکنش زنجیرهای هستهای خود به خودی ایجاد میشد. هنگامی که فردریک ژولیو کوری این موضوع را در سال ۱۹۳۹ مطرح کرد، دانشمندان در بسیاری از کشورها (از جمله ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان و شوروی) دولتهای خود را متقاعد ساختند تا قبل از آغاز جنگ جهانی دوم، به منظور به دست آوردن بمب هستهای، از آنها در تحقیقات شکافت هستهای حمایت کنند.
در ایالات متحده، جایی که فرمی و زیلارد، هر دو مهاجر بودند، اولین رآکتور ساخت بشر با نام شیکاگو پایل-۱ اختراع شد که در دوم دسامبر ۱۹۴۲ به حالت بحرانی رسید. این کار به بخشی از پروژه منهتن تبدیل شد که غنیسازی اورانیوم را ایجاد کرد و رآکتورهای بزرگی را برای تولید پلوتونیوم به منظور استفاده در اولین جنگافزارهای هستهای ساخت، همان جنگافزارهایی که بر سر شهرهای هیروشیما و ناگازاکی فرود آمد.
اولین لامپهایی که با برق تولید شده توسط انرژی هستهای در رآکتور آزمایشگاهی بریدر ۱ در آزمایشگاه ملی آرگون به تاریخ ۲۰ دسامبر ۱۹۵۱، روشن شدند.
بهطور غیرمنتظره، هزینههای بالای برنامهٔ جنگافزارهای هستهای، به همراه رقابت با شوروی و تمایل به گسترش دموکراسی در سرتاسر جهان، فشاری بر روی مقامات فدرال وارد ساخت تا صنعت انرژی هستهای غیرنظامی را توسعه دهند تا بتواند به توجیه مصرفهای قابل توجه دولت کمک کند. در سال ۱۹۴۵، کتاب جیبی عصر اتمی ندا داد که انرژی اتمی وارد اشیای روزمره شده و در آینده، سوختهای فسیلی نا کارآمد خواهند شد. نویسندهٔ علمی، دیوید دیاز، بیان کرد که در آینده زمانی فرا خواهد رسید که به جای دو یا سه بار پر کردن باک اتوموبیل در هفته، میتوان به وسیلهٔ یک ساچمهٔ اتمی به اندازهٔ قرض جوشان ویتامین، به مدت یک سال رانندگی کرد. گلن سیبورگ رئیس سابق کمیسیون انرژی اتمی نوشت، در آینده، شاتلهای زمین به ماه هستهای، مصنوعات هستهای، استخرهای شنای گرمایشی به وسیلهٔ پلوتونیوم و غیره به وجود خواهد آمد.»
بریتانیا، کانادا و اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و اوایل دههٔ ۱۹۵۰ پا به این عرصه نهادند. برای اولین بار، در بیستم دسامبر ۱۹۵۱، حدود ۱۰۰ کیلو وات الکتریسیته به وسیلهٔ یک رآکتور هستهای در نیروگاه رآکتور آزمایشگاهی بریدر ۱ نزدیک آرکو، ایداهو تولید شد. همچنین در ایالات متحده، با تست یک رآکتور توسعه یافته در ۱۹۵۳، تحقیقاتی بر روی نیرو محرکه هستهای دریایی صورت گرفت. در سال ۱۹۵۳، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، دوایت آیزنهاور سخنرانی خود را با موضوع اتم برای صلح، با تأکید بر نیاز فوری به توسعهٔ استفادهٔ صلحآمیز از انرژی هستهای، در سازمان ملل ارائه کرد. این موضوع با اصلاحات فعالیت انرژی اتمی در ۱۹۵۴ ادامه یافت و سبب ساختارشکنی سریع تکنولوژی رآکتور ایالات متحده و توسعهٔ بخش خصوصی شد.
پویا نمایی یک رآکتور آب فشرده در حال عملیات
برخلاف نیروگاههای سوخت فسیلی تنها مادهای که برجهای خنککنندهٔ نیروگاههای هستهای را ترک میکند، بخار آب است و بنابرین سبب آلودگی هوا یا گرمایش زمین نمیشود.
همانطور که اکثر نیروگاههای حرارتی با مهار انرژی حرارتی آزاد شده از سوختهای فسیلی برق تولید میکنند، نیروگاههای انرژی هستهای نیز انرژی آزاد شده از هستهٔ اتمها در فرایند شکافت هستهای درون رآکتور هستهای را مورد استفاده قرار میدهند. گرمای هستهٔ رآکتور، به وسیلهٔ یک سیستم سرمایشی دفع میشود و با استفاده از این گرما، توربین بخار متصل به ژنراتور، به منظور تولید الکتریسیته به حرکت در میآید.
پس از استخراج سنگ معدن تکه سنگها به آسیاب فرستاده میشود تا به خوبی خرد شده و خرده سنگهایی با ابعاد یکسان تولید میشود. اورانیم توسط اسید سولفوریک از دیگراتمها جدا میشودعلم شیمی و محلول حاصل که دارای اورانیم است، تصفیه و خشک میشود. محلول به دست آمده، کنستانترهٔ جامد اورانیم است که به آن کیک زرد گفته میشود.
کیک زرد جامد است، ولی برای استفاده در مرحلهٔ بعد یعنی غنی سازی، از فناوری ویژهای استفاده میشود تا بتوان آن را تبدیل به گاز uf6یا همان هگزا فلورید تبدیل کنیم. uf6 در دمای اتاق جامد است اما در دمایی نه چندان بالا به صورت مایع در میآید.
برای آن که گاز uf6 به دست آمده از مرحلهٔ تبدیل، به عنوان سوخت هستهای مورد استفاده قرار بگیرد، باید ایزوتوپ قابل شکاف آن را غنی کرد. برای یک رآکتور آب سبک سوختی با ۵ درصد اورانیم ۲۳۵ نیاز است، در حالی که برای ساخت یک بمب اتمی باید حداقل۹۰ درصد غنی شده باشد. در حال حاضر دو روش برای غنیسازی اورانیم وجود دارد : انتشار گاز (فیزیکی) استفاده از نیرو ی گریز از مرکز (سانتریفیوژ) در روش جدا کردن به وسیلهٔ سانتریفیوژ، گاز uf6 طبیعی را به مخزنهایی استوانهای تزریق میکنند و گاز را با سرعت زیادی میچرخانند، نیروی گریز از مرکز باعث میشود مولکولهای سنگین تر گاز uf6های سبکتر جدا شود. امروزه فناوری غنیسازی جدید تری نیز نیز توسعه یافتهاست که با استفاده از کاربردهای لیزر غنیسازی را انجام میدهد.
نوشتار اصلی: ضایعات هستهای
در هر هشت مگاوات ساعت، انرژی الکتریکی تولید شده در نیروگاه هستهای ۳۰ گرم زبالهٔ رادیو اکتیوی به وجود میآید. اگر چه مقدار آن بسیار کم است اما بسیار مادهٔ خطرناکی است و دفع آن نیز به شیوهٔ صحیح ودرست به مراتب از سوختهای دیگر پر هزینه تر میباشد.
درگاه فناوری هستهای | |
درگاه انرژی |
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
به عنوان یکی از شکلهای علم فیزیک(از زبان یونانی: φύσις تلفظ:فیزیس به معنی طبیعت») بهطور تاریخی از فلسفه گسترش یافت و در زمان گذشته به فیزیک به نام فلسفه طبیعی شناخته میشد و اصطلاحی بود برای بیان زمینهای که بررسیاش نحوه کار طبیعیت» بود.
عناصری که فیزیک را تشکیل میدهند از رشتههای اخترشناسی، اپتیک و مکانیک مشتق شدهاند که از طریق بررسی هندسه در یک حوزه جمع میشوند. این قوانین ریاضی از تاریخ باستان با تمدن بابل و نویسندگان هلنی مانند ارشمیدس و بطلمیوس آغاز شدهاست. در همین حال، فلسفهای که شامل فیزیک میشد و بر روی موضوعات تشریحی (نه توصیفی) تمرکز میکرد عمدتاً حول عقاید ارسطو دربارهٔ علتهای چهارگانه وی، رشد یافت.
حرکت به سوی درک منطقی از طبیعت حداقل از دوره کهن یونان (۶۵۰ پیش از میلاد مسیح – ۴۸۰ پیش از میلاد مسیح) با فیلسوفان پیشاسقراطی آغاز گشت. تالس (قرون ۶ و ۷ پیش از میلاد) لقب پدر علم را برای امتناع از پذیرش توصیفات مختلف مافوق طبیعی، مذهبی یا اساطیری برای پدیدههای طبیعی گرفت، او معتقد بود که هر واقعهای در جهان، یک علت طبیعی دارد. [۱]
لئوکیپتوس (نیمه اول قرن ۵ پیش از میلاد) نظریه اتمیسم را گسترش داد – این نظریه به این صورت است که: همه چیزها بهطور کامل از اجزاء تفکیکناپذیری به نام اتم تشکیل شدهاند. این نظریه به وسیله دموکریت بهطور مفصل شرح داده شدهاست.
نوشتار(های) وابسته: تاریخ اخترشناسی
منشأ بسیاری از علوم در طول تاریخ فلسفه بوده، ولی فیزیک در اصل از فلسفه طبیعی مشتق شدهاست. اصطلاحی که زمینه مطالعاتی کارکرد طبیعت» را توضیح میدهد. آنچه باعث ایجاد شاخهٔ فیزیک در دانش شد به زمینههای اخترشناسی، نورشناخت و مکانیک بازمیگردد که پایهٔ نخست همهٔ آنها هندسه بود. سرآغاز این رشتههای ریاضیاتی را باید در دوران باستان و در تمدنهای بابل و هلنی جستجو کرد. دانشمندانی مانند ارشمیدس و کلاو بطلمیوس به آن دوران تعلق دارند. در آن دوران فلسفه و آنچه که فیزیک را در بر میگرفت بیشتر به توضیح و فهم کلی پدیدهها میپرداخت تا به مطالعهٔ عمیق آنها، این روش بیشتر در دورهٔ ارسطو و در بحثهایی مانند علتهای چهارگانه گسترش یافت.
حرکت رو به جلو در علم و مطالعهٔ ریشهای و عمیق پدیدههای طبیعت، میتوان گفت دست کم از دورهٔ Archaic Greece و در میان سالهای ۴۸۰ تا ۶۵۰ پیش از میلاد، با فلسفهٔ پیشاسقراطی آغاز شد. تالس فیلسوف سدههای ۶ و ۷ پیش از میلاد، چون از پذیرش دلیلهای فرای طبیعی و آوردن توضیحهای افسانهای و مذهبی برای پدیدههای طبیعی سر باز زد و ادعا کرد که هر رویدادی باید عاملی طبیعی داشته باشد، عنوان پدر علم» (به انگلیسی: the Father of Science) را از آن خود کرد. [۱]
ارسطو (۳۸۴–۳۲۲ پ. م)
ارسطو (به یونانی: Ἀριστοτέλης, Aristotélēs) (سالهای ۳۸۴–۳۲۲ پیش از میلاد) شاگرد افلاطون این اندیشه را پیشنهاد کرد که مشاهدهٔ پدیدههای فیزیکی در نهایت منجر به شناخت قوانین طبیعی حاکم بر آنها میشود. او این پیشنهاد را در قالب یک کتاب با نام فیزیک» (Physics) ارائه کرد. در دوران کلاسیک یونان (سدههای ۴، ۵ و ۶ پیش از میلاد) و دوران تمدن هلنی، فلسفهٔ طبیعی کمکم گسترش یافت و به یکی از شاخههای پُر تکاپوی دانش تبدیل شد.
در اوایل دوران کلاسیک یونان کروی (گِرد) بودن زمین برای عموم مفهومی جا افتاده بود و نزدیک به سال ۲۴۰ پیش از میلاد بود که اراتوستن (۱۹۴ تا ۲۷۶ پیش از میلاد) با دقت خوبی توانست پیرامون کرهٔ زمین را برآورد کند. در برابر اعتقاد زمینمرکزی ارسوط، آریستارخوس ساموسی (به یونانی: Ἀρίσταρχος) (سالهای ۲۳۰ تا ۳۱۰ پیش از میلاد) برهان روشنی بر مرکزی بودن خورشید و نه زمین در منظرمهٔ شمسی آورد. Seleucus of Seleucia از پیروان نظریهٔ آریستارخوس بود و او بود که پی برد، هنگامی که زمین به گرد خورشید در حرکت است همزمان به دور خودش نیز میگردد. برهانی که آن زمان Seleucus of Seleucia ارائه میکند در دسترس نیست ولی پلوتارک دربارهٔ او گفتهاست که Seleucus of Seleucia نخستین کسی بود که نظریهٔ مرکزی بودن خورشید را با دلیل اثبات میکند.
در سدهٔ سوم پیش از میلاد ریاضیدان یونانی، ارشمیدس پایههای دانش ایستاشناسی سیالات و استاتیک را بنا میکند و قانون اهرم را توضیح میدهد. وی در سال ۲۵۰ پیش از میلاد بر روی اجسام شناور کار میکند و در نهایت به قانونی با نام قانون ارشمیدس دربارهٔ شناوری دست مییابد. کلاو بطلمیوس ستارهشناس نامدار، نوشتهای مفهومی در زمینهٔ اخترشناسی به نام المجسطی فراهم میکند، نوشتهای که بعدها پایهٔ بسیاری از زمینههای دانش شد.
بیشتر دست نوشتههای دانشمندان باستان از بین رفتهاست حتی کارهای بسیاری از اندیشمندان پرآوازهٔ آن دوران نیز از دست رفته و تنها بخش اندکی از آنها به جای ماندهاست. برای نمونه هیپار دست کم چهارده کتاب نوشته بود که میتوان گفت هماکنون هیچکدام از آنها بهطور مستقیم در دسترس نیست. از ۱۵۰ مورد کارهای خوب مربوط به سامانهٔ فلسفی ارسطویی تنها ۳۰ مورد برجای مانده که تعدادی از آنها نیز بیشتر شبیه یک مقالهاند تا یک کتاب. در تمدن اسلامی در دوران خلافت عباسیان بسیاری از کارهای دانشمندان دورهٔ باستان جمعآوری شد و به عربی ترجمه شد. همچنین فیلسوفان اسلامی مانند ابویوسف کندی، فارابی، پور سینا و ابن رشد مفاهیم مطرح شده در میان اندیشمندان یونان را به زبان خود و با توجه به مفهومهای آشنای خود باز ترجمه کردند و توضیح دادند. برجستهترین این تلاشها از سوی ابن هیثم و ابوریحان بیرونی [۲] [۳]
دانش دوران باستان با ترجمهٔ از عربی به لاتین دوباره به دنیای غرب وارد شد ولی این بار این ترجمهها با نظرهای الهی اسلام و یهود در گوشه و کنار آنها آمیخته شده بود و این رویداد تأثیر مهمی بر فیلسوفان قرون وسطی مانند توماس آکویناس، اخلاقگرای اروپایی گذاشت. آکویناس کسی بود که همواره در اندیشهٔ آشتی دادن فلسفهٔ دوران باستان با الهیات مسیحی بود و از ارسطو با نام بزرگترین اندیشمند دوران باستان یاد میکرد و در جاهایی که مطلب مغایر با انجیل بود، فیزیک ارسطویی پایهٔ توضیحات فیزیکی کلیساهای اروپا میشد.
نوشتار اصلی: گالیلئو گالیله
گالیلئو گالیله (۱۵۶۴–۱۶۴۲)
گالیله همچنین به عنوان پدر علم اخترشناسی نوین رصدی»، [۴] [۵] [۵] [۶] [۷] [۸] [۹]
گالیله به بیان ریاضی مکانیک طبیعت علاقهمند بود و میکوشید حرکت را به صورت ریاضی درآورد. این سنت با تأکید غیر ریاضی مجموعه تاریخچه آزمایشها» توسط فلسفهدانانی همچون ویلیام گیلبرت و فرانسیس بیکن ترکیب شد؛ و به جنبشی انجامید که در سراسر اروپا به شدت دنبال شد که شامل اوانجلیستا توریچلی و دیگران در ایتالیا، مارین مرسن و ب پاسکال در فرانسه، کریستیان هویگنس در هلند، و رابرت هوک و رابرت بویل در انگلستان بودند.
نوشتار اصلی: رنه دکارت
رنه دکارت (۱۵۹۶–۱۶۵۰)
سر آیزاک نیوتن (۱۶۴۳–۱۷۲۷)
گوتفرید لایبنیتس (۱۶۴۶–۱۷۱۶)
لئونارد اویلر (۱۷۰۷–۱۷۸۳)
در همین هنگام، سنت آزمایشگری که توسط گالیله و شاگردانش پایهگذاری شده بود، به راه خود ادامه داد. انجمن سلطنتی در انگلستان و فرهنگستان علوم در فرانسه مراکز مهمی برای انجام و گزارش کارهای تجربی شدند، و نیوتون خود از تأثیرگذارترین آزمایشگران، به ویژه در زمینه آزمایشهای نورشناختی شد که در آنها یک منشور نور سفید را به طیفهای رنگی تشکیلدهندهاش تقسیم میکند. او برای این کار و چاپ کتابش با نام نورشناسی در سال ۱۷۰۴ بسیار مورد توجه قرار گرفت. آزمایشهای در زمینه مکانیک، نورشناسی، مغناطیس، الکتریسیته ایستا، شیمی، و فیزیولوژی در طول سده ۱۸ام آنچنان از هم تمایزپذیر نبودند، ولی تفاوتهای بنیادین در روشهای انجام و در نتیجه، طراحی آزمایش آرام آرام در حال پدید آمدن بودند. برای نمونه، تلاشها در زمینه فشار آوردن به واکنشهای شیمیایی برای بروز نیروهای نیوتونی نافرجام ماندند و در عوض، باعث شکل گرفتن روشهای مدون برای طبقهبندی عناصر شیمیایی و واکنشها شدند. [۱۰]
نوشتار(های) وابسته: پیشینه ترمودینامیک
ویلیام تامسون (۱۸۲۴–۱۹۰۷), بعدها به نام لرد کلوین شناخته شد
تأسیس فیزیک ریاضیاتی انرژی بین دهه ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۰ رخ داد. در حالی که پیر لاپلاس بر روی مکانیک اجرام آسمانی کار میکرد و با فیزیکی رابطه داشت که کاملاً معلوم (دترمینستیک) و برگشتپذیر بود. فیزیک انرژی که فقط به صورت جریانهایی از گرما بود مکانیک را به زیر سؤال برد. تکیه بر نظریه مهندسی لازار کارنو، نیکولا سعدی کارنو و بنویت پال امیل کلایپرون و آزمایش جیمز ژول مبنی برای تغیرپذیری شکلهای الکتریکی، گرمایی، شیمیایی و مکانیکی کار؛ و تمرینات امتحان ریاضی کمربیج در ریاضی تحلیلی؛ ویلیام تامسون دایرهای از فیزیکدانان تأسیس کرد که کارهای آنان به قانون بقای انرژی (اکنون به نام قانون اول ترمودینامیک شناخته میشود) منجر شد. کار آنها به زودی با کار دو فیزیکدان آلمان یولیوس روبرت فون مایر پ هرمان فون هلمهولتز در رابطه با بقای انرژی یکسان درآمد.
لودویگ بولتزمان (۱۸۴۴–۱۹۰۶)
در نظر گرفتن اشارات ریاضی خود را از کار جریان گرما ژوزف فوریه (و اعتقادات مذهبی و زمینشناسی وی), تامسون بر این باور بود که اتلاف گرما با زمان به عنوان قانون تشریح شد و اکنون به صورت قانون دوم ترمودینامیک شناخته میشود. اگرچه تفسیرهای دیگری از ترمودینامیک توسط رودلف کلازیوس فیزیکدان آلمانی به وجود آمد اما مکانیک آماری توسط لودیگ بولتزمان و فیزیکدان انگلیسی جیمز کلارک ماکسول تأسیس شد که انرژی را اندازهگیری سرعت ذرات میدانست. کلازیوس با ربط دادن احتمالات آماری حالتهای ساختاری معین این ذرات با انرژی این حالتها، پراکندگی انرژی را میل آماری آرایش مولکولی به سمت حالتهای محتمل و نامرتب در حال افزایش تعبیر کرد. همو بود که واژه آنتروپی» را برای توصیف حالتهای نامرتب یک سیستم رایج ساخت. برداشت آماری در برابر برداشت مطلق قانون دوم ترمودینامیک مجادله بزرگی را به وجود آورد که چندین دهه ادامه یافت (بحث شیطان ماکسول» نیز از همینجا سرچشمه گرفت)، تا اینکه فهم و درک رفتار اتمی در قرن بیستم بالاخره به این منازعه پایانی قابل قبول داد. [۱۱] [۱۲]
در همین زمان بود که فیزیک نوینِ انرژی، تحلیل پدیدههای الکترومغناطیسی را متحول گردانید. این تحولات بخصوص با معرفی مفهوم میدان و نیز انتشار کتاب مشهوری از ماکسول با نام رساله الکتریسیته و مغناطیس در سال ۱۸۷۳ تحقق یافت که خود بخشی از آن بر اساس مطالعات نظریه پردازان آلمانی همچون کارل فریدریش گاوس و ویلهلم وبر بود. توصیف گرما با حرکات ذرهای، و نیز افزوده شدن نیروهای الکترومعناطیسی به دینامیک نیوتونی، پایه و تکیهگاه نظری مستحکمی را برای مشاهدات تجربی فراهم نمود. پیشبینی نور به عنوان منتقلکننده انرژی به صورت موج از میان یک اتر نوری»، و همچنین تأیید ظاهری آن پیشبینی به وسیلهٔ آشکارسازی تابش الکترومغناطیسی توسط هاینریش هرتز در سال ۱۸۸۸ میلادی، پیروزی بزرگی برای فیزیک نظری محسوب گشت، و این فکر امکان وجود نظریات میدانی پایهای دیگر را باعث گردانید. [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶]
ماری کوری (۱۸۶۷–۱۹۳۴)
در سالهای حلول قرن جدید میلادی، کاستیهایی رفته رفته در حال پدیدار شدن بودند که پیروزی نظریات ماکسول را کمرنگ تر و کمرنگ تر جلوه و باعث بروز تدریجی نگرانیهایی شدند. بهطور مثال آزمایش مایکلسون-مورلی در باب سرعت نور و زاویهٔ حرکت زمین در اتر ناموفق بود. نظر هندریک لورنتز مبنی بر اینکه اتر قابلیت فشردهسازی ماده را داشته که ممکن است به نامریی شدن آن منتهی شود خود مشکلاتی را ایجاد میکرد چرا که یک الکترون فشرده که توسط جوزف جان تامسون بریتانیایی در سال ۱۸۹۷ آشکارسازی گردیده بود ناپایدار قلمداد میشد. از سوی دیگر، اقسام تشعشعهای غیر منتظرهٔ دیگری نیز توسط آزمایشگران در حال کشف شدن بود. بهطور نمونه کشف قابلیت خودکار برخی مواد در ساطع کردن تشعشعات همانند پرتوی ایکس توسط ویلهلم کنراد رونتگن در سال ۱۸۹۵ و نیز هانری بکرل در ۱۸۹۶ باعث ایجاد هیاهوی زیادی در مجامع علمی گردید. پیر کوری و همسرش ماری کوری واژهٔ واپاشی هستهای» را جا انداختند تا بتوانند این خاصیت ماده را توصیف کنند. آنها تلاشهای موفقی در منفردسازی عناصر پرتوزای رادیم و پولونیم از خود برجای گذاشتند. سپس ارنست رادرفورد و فردریک سادی متوجه شدند که پرتوهایی که بکرل مشاهده کرده بود از جنس الکترون (بتا) و هلیم (آلفا) بودند؛ و در سال ۱۹۱۱ رادرفورد مشخص گردانید که تمرکز جرمی اتمها در هستهٔ آنها بوده و بار مثبت دارد که الکتروهایی را در مداری در گردش به دور خود تجسم میکرد، پیکربندیی که از لحاظ نظری ناپایدار (و لذا ناممکن) مینمود. مطالعات پرتودهی و تلاشی رادیواکتیویته همچنان تمرکز بسیاری از دانشمندان و گروههای محقق علوم فیزیک و شیمی را تا دهه ۱۹۳۰ به خود مشغول گردانید. تا اینکه شکافت هستهای درب بهرهبرداری عملی از آنچه که انرژی هستهای نامیده شد را متوالیاً بازگردانید.
استادان برتر فیزیک نوین
اما در همین دوران، نظریههای افراطی دیگری نیز در حال شکلگیری بودند. در سال ۱۹۰۵ بهطور نمونه آلبرت انشتین که در سوییس در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار بود مدعی گردید که سرعت نور در تمام دستگاههای مرجع ثابت است و قوانین الکترومغناطیس بایستی معتبر و مستقل از مفروضات دستگاه مرجع باقی بمانند، که این خود باعث غیرضروری شدن نظریه اتر گردید و این مفهوم را معرفی کرد که مشاهدات فضا و زمان بستگی به حرکت نسبی مشاهده شونده و مشاهدهکننده داشت، مفهومی که به نسبیت خاص» معروف گردید؛ و از همینجا سپس تعادلپذیری کمیتهای جرم مادی و انرژی طبق معادله همارزی جرم و انرژی بیان گردید. در همان سال انشتین در مقالهای دیگر مدعی شد که نور به صورت کمیتی گسسته (کوانتم») در فضا پراکنده میشود، و این طبق ثابتی بود که ماکس پلانک در سال ۱۹۰۰ بدان رسیده بود که با آن توزیع پرتوی جسم سیاه بهطور دقیقی بیان میگشت. انشیتن از همین مفهوم در مقالهٔ خود برای توضیح دادن خواص ناشناختهٔ اثر فوتوالکتریک استفاده کرد. نی بور دانمارکی نیز از همین ثابت در سال ۱۹۱۳ برای توصیف چگونگی پایداری مدل اتمی رادرفورد و
برای مشاهدهٔ تصویر متحرک بر روی تصویر کلیک کنید.
برای مشاهدهٔ تصویر متحرک بر روی تصویر کلیک کنید.
فیزیک دیجیتال (به انگلیسی: Digital physics) بر مبنای یک فرض منطقی است که میگوید کل تاریخ کائنات محاسبه پذیر است؛ به این معنا که خروجی (احتمالاً کوچک) یک برنامهٔ رایانهای.
این نظریه معتقد است که عالم یا حقیقت به صورت یک یا بیش از یکی از فرضهای زیر است:
این فرضیه برای اولین بار در کتاب محاسبهٔ فضایی اثر کنراد تسوزه مطرح شد. طرفداران آن ادوارد فردکین، استیون ولفرم، یورگن اسمچهیوب و جرالد هوف (برندهٔ جایزهٔ نوبل) میباشند. آنها اعتقاد دارند طبیعت ذاتی احتمالی مکانیک کوانتومی با مفهوم محاسبهپذیری ناسازگار نیست. نسخهٔ کوانتومی فیزیک دیجیتال در سال ۲۰۰۶ توسط ست لوید پیشنهاد شدهاست.
علوم رایانهای نظری بر مبنای ایدههای ماشین تورینگ پایهگذاری شدهاست؛ ماشینی فرضی که توسط آلن تورینگ در سال ۱۹۳۶ شرح داده شد. اگرچه آنها از لحاظ مکانیکی ساده هستند، اما به نظر میرسد، همانطور که از تز چرچ-تورینگ برمیآید، ماشینهای تورینگ به اندازهٔ کافی برای حل هر مسئلهٔ منطقی، توانمند هستند. (برای تئوری کارهای علوم رایانه، توان، توانایی حل مسئله در حالت کلی است بدون در نظر گرفتن سرعت حل مسئله) ماشین تورینگ در نهایت یک سقف عملی و کاربردی برای توانهای محاسباتی است و از احتمالهای فرضی که با ابررایانهها بیان میشود، جدا است.
اصل همارزی محاسباتی، همانطور که استفن ولفرم آن را نامگذاری کردهاست، یک انگیزه و محرک قدرتمند در روش دیجیتال است. اگر درست باشد، به این معناست که هر چیزی میتواند به وسیله ماشین یکسانی محاسبه شود، و بنابراین به وسیلهٔ یک ماشبن ذاتاً ساده، میتوان نیازهای سنتی در فیزیک را به منظور یافتن قوانین سادهٔ اصولی و سازوکارها تکمیل کرد.
فیزیک دیجیتال قابل تکذیب است: ردهٔ رایانههای کمتوانتر نمیتوانند رده رایانههای با توان بیشتر را شبیهسازی کنند؛ بنابراین، اگر کائنات ما شبیهسازی شده باشد، یک کامپیوتر دست کم به قدرت ماشین تورینگ استفاده شدهاست. اگر ما یک ابررایانه بیابیم یا بسازیم که بتواند عالم را شبیهسازی کند؛ از سوی دیگر ما نمیتوانیم با یک ماشین تورینگ شبیهسازی شده باشیم.
متعادلترین نسخه از تز چرچ-تورینگ مدعی آن است که هیچ کامپیوتری با توانمندی ماشین تورینگ نمیتواند حتی با دادن زمان کافی هر چیزی را که بشر میتواند محاسبه کند، به دست آورد. نسخهٔ قویتر ادعا میکند که یک ماشین تورینگ جهانی به هیچ وجه نمیتواند چیزی را محاسبه کند به این مفهوم که امکان ساختن یک ابررایانه (یک ابر رایانهٔ تورینگ) وجود ندارد. اما مرزها و حدهای محاسبات کاربردی با فیزیک تحمیل میشود و نه با علوم رایانهٔ نظری: تورینگ نشان نداد که ماشینهای او میتوانند هر مسئلهای را که قابل حل باشد، حل کنند»، با آموزشها، قوانین وضع شدهٔ مشخص، یا پردازشها، همچنین او ثابت نکرد که ماشین تورینگ جهانی میتواند هر تابعی را محاسبه کند که هر کامپیوتر بدون در نظر گرفتن ساختارش بتواند آن را محاسبه کند.» او ثابت کرد که ماشین جامع جهانیاش میتواند هر تابعی را که توسط ماشین تورینگ قابل محاسبهاست، محاسبه کند؛ و او یک استدلال فلسفی پیشرفته برای حفظ آن قرار داد. این قضیه، قضیهٔ تورینگ نامیده شد. اما قضیه به حد روشهای مؤثری بستگی دارد (که میتوان گفت، بستگی داشتن به حد پردازشهای یک فرمان معین که بشر توانایی اجرا کردن آن را بهطور ماشینی دارد) که هیچ دلالتی به بستگی حد پردازشهایی که ماشینها توانایی اجرا کردنش را دارند، ندارد؛ حتی ماشینهایی که طبق قوانین وضع شدهٔ مشخص» عمل میکنند. در این بین وجود ماشینی با عملکردهای اتمی شاید آنهایی باشد که هیچ انسانی به وسیلهٔ ماشین آلات و با کمک هر چیز دیگری نتواند با آن عمل کند.
از سوی دیگر، اگر دو گمان زیر اضافه شود، به این ترتیب که: ۱. ابر محاسبه همیشه بینهایتهای واقعی را در بر دارد. ۲. بینهایت واقعی در فیزیک وجود ندارد.
نتیجه، اصل ترکیب شدهای است که منجر به محاسبهٔ کاربردی با حدود تورینگ میشود.
همانطور که دیوید دویچ آن را شرح میدهد: من حالا میتوانم نسخهٔ فیزیکی اصل چرچ-تورینگ را بیان کنم: هر سیستم فیزیکی قابل درک محدود میتواند بهطور کامل به وسیلهٔ مدل جامع یک ماشین محاسبه که با وسایل محدود به کار گرفته میشوند، شبیهسازی شود.» این جمعبندی تعریف بهتر و فیزیکی تری نسبت به شرح خود تورینگ است. این حدس ترکیبی گاهی اوقات تز چرچ-تورینگ قوی» یا اصل چرچ-تورینگ-دویچ» نامیده میشود.
نظریهٔ فیزیک دیجیتال این است که برنامهای برای رایانههای جهانی وجود دارد که دینامیک تکاملی جهان ما را محاسبه میکند. برای مثال، رایانه میتواند، یک بافت ماشینی عظیم باشد، همانطور که کنراد تسوزه در ۱۹۶۷ پیشنهاد کرد؛ یا یک ماشین تورینگ جامع همانطور که اسچمید هیوبر در ۱۹۷۷ بیان کرد، او کسی است که به وجود یک برنامهٔ خیلی کوچک اعتقاد دارد که همهٔ عالمهای محاسبه پذیر ممکن را در مسیر مطلوبی محاسبه میکند.
برخی تلاش میکنند ذرات فیزیکی مجرد را با بیتهای ساده بشناسند. برای مثال اگر یک ذره، مثلاً یک الکترون، از یک حالت کوانتومی به حالت دیگری میرود، ممکن است با این حالت که یک بیت از یک مقدار(۱) به مقدار دیگر(۰) تغییر کند، یکی باشد. هیچ چیز بیشتری برای توضیح یک انتقال کوانتومی مجرد برای یک ذرهٔ موجود با یک تک بیت نیاز نیست؛ و اگر کائنات از ذرات بنیادی ساخته شده باشد و رفتارشان را بتوان بهطور کامل با انتقالهای کوانتومی که بر طبق آن عمل میکنند توضیح داد، به معنی آن است که کل کائنات میتواند با بیتها توضیح داده شود. هر حالت اطلاعات است و هر تغییر یک تغییر در اطلاعات است (۱ یا یک عدد از جابجاییهای بیت). عالم شناخته شده میتواند، به عنوان نتیجه، با یک رایانه که توانایی ذخیره کردن حدوداً ۱۰۹۰ بیت و جابجاییهای آن را دارد، شبیهسازی شده باشد، یک شبیهسازی خیلی خوب. آیا به این صورت میتواند باشد؛ پس ابرمحاسبه باید غیرممکن باشد. گرانش کوآنتومی حلقهای میتواند پشتیبانی برای فیزیک دیجیتال بهشمار بیاید، که در آن فضا کوانتیده در نظر گرفته شدهاست.
فیزیکدان جان آرچیبالد ویلر نوشتهاست:" غیر منطقی نیست که تصور کنیم اطلاعات در مرکز فیزیک نشستهاست، همانطور که در مرکز یک رایانه. دیوید چالمرز دید گاههایش را اینطور خلاصه میکند:
ویلر(۱۹۹۰)پیشنهاد کردهاست که اطلاعات مبنا برای فیزیک کیهان است، بر اساس این عقیده (آن از بیت(It from bit))، قوانین فیزیک میتواند در قالب اطلاعات درآید، فرض کردن حالتهای مختلف که باعث ایجاد اثرات مختلف میشود بدون این که گفته شود کدام حالتها هستند. فقط موقعیتشان در یک فضای اطلاعات است که شمارش میشود. اگر اینطور باشد، پس اطلاعات یک کاندیدای طبیعی برای ایفای نقش در نظریهٔ بنیادی هوشیاری نیز است. ما به مفهومی از جهان بر میخوریم که در آن اطلاعات بهطور قطع پایه محسوب میشود؛ و در آن دو جنبهٔ اصلی وجود دارد، رابطه داشتن با مشخصههای فیزیکی و پدیدهای یک عالم.»
لی اسمولین در بارهٔ اطلاعات و محاسبات این گونه میگوید: به عنوان یک فیزیکدان نظری، نگرانی اصلی من فضا، زمان و کیهانشناسی است. استعاره از اطلاعات و محاسبات جذاب است. تعدادی از مردم در فیزیک دربارهٔ این که آنچه واقعاً پشت فیزیک است، اطلاعات و محاسبات است؛ شروع به صحبت کردهاند. عدهای خیلی طبیعی دانستند گفتن این را که همه چیز مثل هیچ اتفاقی که در عالم نمیافتد، محاسبات است، و همهٔ فیزیک میتواند در عبارت اطلاعات فهمیده شود. گروه دیگری از فیزیکدانها هیچ ایدهای در این زمینه ندارند، و گروه سوم (که من در میان آنها هستم) میگویند ما هیچ ایدهای از آنچه شما میگویید نداریم، اما دلایلی داریم که میگوید چرا ممکن است خوب باشد، اگر ما فیزیک را در عبارتی از اطلاعات مورد استفاده قرار دهیم.» همهٔ رویکردهای اطلاعاتی در فیزیک (یا هستی شناسی) ااماً دیجیتال نیستند. براساس لوسیانو فلوریدی، واقعبینی ساختاری اطلاعاتی نسخهای از واقعبینی ساختاری است که از اامهای هستیشناسی به دیدگاهی از عالم که بهطور کلی اشیای اطلاعاتی است، پشتیبانی میکند که بهطور دینامیکی با یک دیگر اندرکنش دارند. این اشیای اطلاعاتی به عنوان نتایج اجباری شناخته میشوند. هستیشناسی دیجیتال و Pancomputationalism نیز همچنین موقعیتهای مستقلی دارند. ویلر بهطور عالی اولی را تأیید میکند اما آخری را (حداقل بهطور صریح) تأیید نمیکند. او این چنین نوشت: It from bit. در این صورت قرار دادن هر 'it' (هر ذره، هر میدان نیرو، حتی خود زنجیرهٔ فضا-زمان) توابعش، مفهومش و کلیت وجودی اش را، (حتی اگر در بعضی موارد بهطور غیر مستقیم). از پاسخهای ماشین استنباطی به سوالهای بله-خیری، انتخابهای دودویی و بیتها به دست میدهد. 'It from bit' حاکی از این ایدهاست که هر بخش از دنیای فیزیکی یک کف تحتانی دارد (در بیشتر موارد یک کف عمیق)، یک منبع غیر مادی و تفسیر آن؛ ما میگوییم حقیقت برخاسته از آخرین آنالیز وضعیت سوالهای بله-خیر است و ثبت دستگاه. بهطور خلاصه همهٔ چیزهای فیزیکی اطلاعات نظری در مبدأ هستند و این یک جهان مشارکتی است.»
از سوی دیگر افرادی که روی Pancomputationalism کار میکنند، مانند لوید(۲۰۰۶)، که عالم را نه دیجیتال بلکه به عنوان رایانهٔ کوانتومی توضیح میدهد، هنوز میتوانند یک هستیشناسی متشابه یا پیوندی را در دست داشته باشند؛ و هستیشناسان اطلاعاتی مثل سِیر و فلوریدی نبایدهیچ یک از این دو هستیشناسی دیجیتال یا موقعیت Pancomputationalism را بپذیرند.
منتقدان (که شامل بسیاری از حرفهایهای مکانیک کوانتومی میشوند) در شماری از روشها مخالف فیزیک دیجیتال هستند.
یک ایراد این است که مدلهای فیزیک دیجیتال با وجود تقارنهای پیوسته نظیر تقارن دورانی، تقارن انتقالی، تقارن لورنتس، تقارن الکتروضعیف و بسیاری دیگر ناسازگار است. طرفداران فیزیک دیجیتال، به هر ترتیب، مفهوم پیوستگی را خیلی نپذیرفتند، و ادعا کردند که نظریههای هیجان انگیز پیوسته تنها تقریبی از یک نظریه گسستگی درست هستند. (طول پلانک، به عنوان حداقل واحد طول، پیشنهاد میکند که فضا در برخی مقیاسها کوانتیده شدهاست)
برخی بحث میکنند بر سر این که مدلهای فیزیک دیجیتال فرضهای متعددی از فیزیک کوانتوم را نقض میکند. برای مثال اگر این مدلها بر اساس فضای هیلبرت یا احتمالات نباشد، بنابراین به دسته نظریههایی تعلق دارند که با متغیرهای پنهان محلی هستند و این که برخی فکر میکنند این نظریهها با توجه به قضیه بل از لحاظ آزمایشگاهی غیر محتمل میباشند. این نقد دو جواب ممکن دارد. اول، هیچ مفهومی از محلی بودن در مدل دیجیتال ااماً نباید به فرمول بندی محلی در روش معمول ناشی از فضازمان، مربوط باشد. یک مثال عینی در این زمینه اخیراً توسط لی اسمولین داده شدهاست. امکان دیگر راه گریز شناخته شده در قضیهٔ بل است، تحت عنوان Predeterminism. در یک مدل کاملاً قطعی نتیجهٔ آزمایشگر به منظور اندازهگیری مؤلفههای معینی از اسپینها از پیش تعیین شدهاست (Predeterminism). بنابراین این فرض که آزمایشگر میتوانسته برای اندازهگیری مؤلفههای مختلف اسپین تصمیم بگیرد، از آنچه او واقعاً انجام داده، درست نیست.
میتواند قابل بحث باشد این که هر نظریهٔ فیزیکی که شامل اعداد حقیقی باشد (و اکثریت نظریهها در لحظهٔ نوشتن همینطور هستند) مشکلاتی را ایجاد میکند. فیزیک شناخته شده بر اساس محاسبه پذیری نگاه داشته شده، اما این حکم در روشهای مختلف نیاز به اصلاح دارد. یک عدد (بهطور خاص فکر کردن در مورد یک عدد حقیقی، با تعداد بینهایتی از ارقام) محاسبهپذیر خوانده میشود اگر یک ماشین تورینگ کار با ارقام را دائماً ادامه دهد. به بیان دیگر، هیچ سؤالی برای به رسیدن به رقم پایانی» نیست. اما این با ایدهٔ فیزیک شبیهسازی شده در زمان حقیقی (یا هر مدل قابل پذیرش از زمان) ناخوشایند به نظر میرسد. قوانین فیزیکی شناخته شده (شامل آنهایی که در مکانیک کوانتومی هستند) خیلی خوب با اعداد حقیقی و پیوستگی وصل شدهاند.
بیان محاسبه پذیری بهطور بسیار ساده، پایه و اساسی از حالتها ندارد و حالت مسیر فضا را تعیین میکند، و کافیست آنها یک توصیف ریاضیاتی از سیستمهای طبیعی را ترسیم کنند؛ بنابراین ازدیدگاه توصیف ریاضیاتی قطعی، این قضیه که همه چیز یک سیستم محاسبه پذیر است، در این مفهوم دوم نمیتواند حمایت شود.»
علاوه بر این، به نظر میرسد عالم بتواند روی مقادیرشان در پایههای لحظه به لحظه تصمیم بگیرد. ریچارد فاینمن اینطور بیان داشتهاست:
"این همیشه من را آزار میدادهاست که، بر اساس قوانینی که ما امروز میشناسیم، یک ماشین محاسبه، تعداد بیشماری از عملیاتهای منطقی را طلب میکند تا نشان دهد چه میگذرد در حالی که مسئله این نیست که ناحیهٔ فضا چقدر کوچک است و مسئله این نیست که ناحیهٔ زمان چقدر کوچک است. چطور میتواند همهٔ اینها در آن ناحیهٔ کوچک رخ دهد؟ چرا باید آن مقدار بیشماری از منطق را طلب کند تا نشان دهد در یک تکهٔ کوچک فضا یا زمان چه رخ داده است؟" به هر حال او این چنین ادامه میدهد: "بنابراین من اغلب فرضهایی ساختهام که فیزیک نهایی نیازی به حکم ریاضی نخواهد داشت، و در نهایت ماشینآلات آشکار خواهند شد، و قوانین تبدیل به حالت ساده خواهند شد، مانند صفحهٔ شطرنج با همهٔ پیچیدگیهای آشکارش. اما این تفکر با تفکری که بقیهٔ مردم میسازند از یک طبیعت است(من آن را دوست دارم»، من آن را دوست ندارم»، و این خوب نیست که این چیزها پیش داوری بشوند."
این هم میتواند قابل بحث باشد که تنها سیستمهای خاص مساعد معینی رایانه هستند، بنابراین کل کائنات نمیتواند رایانه باشد. برای مثال، گوالتیرو پیکسینینی (کسی که Pancomputationalism را در تز دکترایش معرفی کرد)، خارج از روشهای متنوع در تعریف یک رایانه، بحث میکند که آنهایی که بهطور کافی غنی و خاص برای ساختن نظریهٔ محاسبه پذیری ذهن از ورای نظریهٔ ذاتی و متکی به خود هستند، برای به کار بستن به هر سیستمی خیلی خاص محسوب میشوند.
با توجه به انتقادهای فوق، یک چاره در حکم ماشین پیوستهاست، مانند یک فضازمان خلاء اینشتین، خواه پدیده قابل قیاس با "glider"ها باشد و glider gun»ها وجود داشته باشد. قابل نشان دادن است که نمایش توپولوژیک شبهزمان که با هر انحنای شبهزمان بسته متحد میشود؛ در رفتاری شبیه glider انتشار مییابد. در هر صورت یک glider gun به تغییرات توپولوژیک احتیاج دارد، که ضمناً تحت فرضهای معینی خلق تکینگی را با یک قضیه از Tipler، میفهماند. هر چند، این قضیه در فضازمان با یک انحنای شبهزمان بسته در هر نقطه به کار برده نمیشود.
Digital physics». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۶ فوریه ۲۰۱۴.
بهطور کلی زمینشناسی تاریخی، شاخه مهمی از علم زمینشناسی است که از تاریخ تحولات و تکامل تدریجی زمین و حیات وجود در آن از ابتدای تشکیل تا به امروز بحث مینماید. از این رو زمینشناسی تاریخی ارتباط بسیار نزدیکی با چینهشناسی، سنگوارهشناسی و زمینگاهشناسی دارد. سیر تحولات پوسته زمین اعم از قارهای و اقیانوسی، خاستگاه و موقعیت پیشین و نخستین قارهها، زمان جدایش آنها، تشکیل اقیانوس، منشأ حیات و سیر تکاملی آنها در زمانهای مختلف زمینشناسی، همچنین کوهزاییها و زمان آنها، از جمله فرآیندهایی هستند که در طول تاریخ زمین رخ دادهاند و در تقسیمبندی عمر زمین به دورههای زمینشناسی نقش اساسی دارند.
روش زمینشناسی تاریخی آن است که از طریق مطالعه ساختمان کنونی، اثرات و شواهد پدیدههای مختلف به چگونگی وقوع و شکل گرفتن آنها پی برده میشود. اطلاعات حاصل از یادگیری تاریخ زمین بسیار با ارزش است. برای مثال امروزه زمین شناسان دریافتهاند که نفت و گاز اغلب بر روی گنبدهای نمکی تجمع پیدا میکنند یا زغالسنگها معمولاً در آب و هوای گرم و مرطوب و محیطهای مردابی به وجود میآیند، از طریق مطالعه گذشته زمین میتوان به چنین محیطهای رسوبی یا آب و هوای دیرینه پی برده و در نتیجه راه را برای اکتشاف منابع مذکور هموار نمود.
انسان از بدو خلقت میکوشیده که محیط خود را بشناسد، انسان اولیه از مشاهده پدیدههایی مانند: زمینلرزه، آتشفشان و باد و باران به تفکر پرداخته و برای بقای زندگی تلاش نموده تا محیط خود را بهتر بشناسد. زمینشناسی تاریخی یکی از شاخههای متنوع زمینشناسی است که همزمان با پیشرفت این علم بر اهمیت آن افزوده شدهاست. ویلیام اسمیت (۱۸۳۹–۱۷۶۹) مهندس معدن طی تجربیات ۲۴ ساله خود علم چینهشناسی و زمینشناسی تاریخی را بنیانگذاری نمود. وی به پدر چینهشناسی معروف شدهاست.
انتشار کتاب تئوری زمین) توسط جیمز هاتن توجه مردم را به اهمیت مطالعه زمین و تاریخ آن جلب نمود. هاتن نشان داد که فسیلها بقایای حیات گذشته بوده و برای تعیین سن نسبی زمین میتوان از آنها استفاده نمود. بعد از کشف مواد رادیواکتیو در اوایل قرن جدید برای تعیین سن زمینی و تنظیم جدول زمانی آن از این مواد استفاده شد. نظریه تکتونیک صفحهای وگنر (۱۹۱۵) به حل مسائل مهم زمینشناسی کمک زیادی نمود. با اینکه امروزه اطلاعات زیادی از زمین و تحولات آن کسب شدهاست، ولی مسائل دیگری نیز لاینحل باقی مانده که کشف و حل آنها بر عهده زمین شناسان جوان خواهد بود.
حدود ۱۰ میلیارد سال پیش، ستارهای که از هیدروژن اولیه زاده شده بود منفجر گردید و بقایای اتمهای هیدروژن و هلیم و سایر عناصر سنگین آن ستاره در فضا آزاد شد. پنج میلیارد سال بعد خورشید و بیش از یکصد تریلیون اجرام کوچک و بزرگ آسمانی متشکل از مواد مختلف گازی، جامد و یخ در مدارهای مختلف به دور خورشید به گردش درآمدهاند و تدریجاً تعداد نه سیاره به طور مستقل (در اثر افزایش گرانش و وزن و حجم) در منظومه خورشیدی شامل عطارد، زهره، زمین، مریخ، مشتری، زحل، سیاره اورانوس، نپتون و پلوتون و قمرهای آنها به وجود آمدند.[۱]
حرارت کره زمین پس از تولد، به تدریج رو به کاهش نهاد و جو زمین به حد و نقطه بحرانی رسید که دیگر نتوانست بر تراکم خود بیافزاید و ابرها بجای ضخیمتر شدن، رطوبت خود را به صورت باران بر زمین سرازیر نمودند. بارندگیها تا میلیونها سال ادامه یافت تا سرانجام نواحی ژرف و عمیق زمین را پر کرد. موادی که به آسانی در آب حل میشوند، در آب دریاها حل و موجب تشکیل رسوبات آهکی گردیدند. بدین ترتیب بهطور مداوم دیاکسید کربن از جو زمین به اقیانوس منتقل گردید.
از مدتها قبل زمین شناسان با توجه به ترتیبی که در تهنشینی لایههای مختلف پوسته زمین وجود دارد، سعی در تدوین جدولی نمودند تا بتوانند هر لایه را در جای خود ترسیم نمایند. در اواخر قرن هفدهم زمین شناسانی که در ایتالیا و آلمان کار میکردند یک ستون چینهشناسی سه قسمتی درست کردند. بعداً توسط ورنر پوسته زمین به پنج قسمت تقسیم شد. ورنر طرح تقسیمات خود را بر مبنای منشأ سنگها قرار داد اما بعدها دریافت که برای ایجاد نظم و ترتیب کامل در ستون چینه شناسی، به یک ستون استاندارد در مقیاس جهانی نیاز است. اساس طرح ورنر بر پایه نظریههای هاتن و پلوتو نیستها بود. نهایتاً طراحی توسط اسمیت در انگلستان و کوویر در حوزه پاریس ارائه شد که بر مبنای فسیلها بنا شده بود. در اوایل قرن هجدهم زمین شناسان با ادغام نظریههای استنو، هاتن، اسمیت و کوویر دریافتند، ترتیب پیچیدهای در سنگهای پوسته زمین وجود دارد که میتواند نماینده ستون چینهشناسی باشد. مطالعه بر روی ستون چینهشناسی تا قرن نوزدهم بطول انجامید تا در نتیجه جدولی تدوین شد که امروزه از آن استفاده میشود.
در اواخر قرن ۱۹ زمین شناسان متوجه اهمیت و وم جدا کردن تقسیمات زمان زمینشناسی و سنگها رسوبی نموده در طول زمان شدند. بر همین اساس واحدهای چینهشناسی را به واحدهای زمانی و واحدهای زمانی سنگشناسی تقسیم نمودند. واحدهای زمانی سنگشناسی به ترتیب عبارتند از:
سادهترین و اولین واحدی که در تقسیمبندی زمان طبقات رسوبی به کار میرود، بیوزون است. بیوزن میتواند مجموعه رسوباتی را شامل شود که در آن یک گونه فسیلی جانوری با ارزش چینهشناسی مشخص قرار داشته باشد.
دوران (Erathem) سرانجام چند سامانه یک دوران را تشکیل میدهند؛ که تعریف دوران بر اساس دلایل و شواهد دیرینه شناسی، چینه شناسی، تغییرات مهم در عالم مشخصات
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
شیمی مطالعهٔ ساختار، خواص، ترکیبات و تغییر شکل مواد است.
تاریخ شیمی به سلسله اتفاقاتی اطلاق میشود که از زمان باستان تاکنون برای دانش شیمی اتفاق افتادهاست. تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد، تمدنهای باستان از ابزارهایی استفاده میکردند که سرانجام اساس تنوع شاخههای شیمی شدند. برای نمونه استخراج فها از سنگ معدن، سفالگری با استفاده از لعاب، [۱] [۲] [۳] [۴] [۵] [۶]
در گذشته تلاش برای بیان طبیعت مواد و چگونگی دگرگونی آنها ناموفق بود. دانش پیشرفتهتر کیمیاگری نیز در این مورد ناتوان بود. به هرحال دانش کیمیا به کمک انجام تحقیقات اولیه و ثبت نتیجهها، پایهگذار شیمی مدرن بود. تغییر نگرش در شناخت مواد، زمانی شروع شد که رابرت بویل در سال ۱۶۶۱ در کتاب شیمیدان شکاک میان شیمی و کیمیا تفاوت قائل شد. [۷] [۸] [۹]
تاریخ شیمی از آغاز تاکنون با صنعت رابطهای مستقیم داشتهاست. در ابتدای دوران مدرن در اروپا، شیمی از ترکیب دانستههای باستان با فعالیتهای دانشمندان مسلمان در قرون وسطی توسعه یافت. [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳]
دو سربند از جنس طلا مربوط به ۷۰۰-۷۵۰ پ. م در تبس که نشاندهندهٔ آشنایی تمدن مصر باستان با متالورژیاست.
سفالگری در مصر باستان یک هنر مهم و توسعهیافته بود.
استوانهٔ نقرهای کشفشده در مرودشت، فارس با نوشتههایی به خط ایلامی روی آن. مربوط به هزارهٔ سوم پیش از میلاد. موزه ملی ایران.
مسلماً نخستین واکنش شیمیایی که بشر توانست آن را کنترل و مهار کند، سوختن و آتش بود. [۱۴] [۱۵] [۱۴] [۱۶] [۶] [۱۶]
مصریان باستان در زمان پیش از پادشاهی قدیمی توانستند نوعی سفال براق بسازند که به سفال مصری معروف است. در آن زمان این صنعت گرانبها تلقی میشد چراکه این سفالها از خاک رس تهیه نمیشدند و از سیلیس و مقادیر کمی آهک و جوش شیرین به دست میآمدند. [۱۷] [۱۸] [۱۹] [۲۰]
سفالینههای خاکستری با لعاب سیاه در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد در تپه حصار و تپه سیلک به وجود آمدند. این سفالها نخستین نوع سفالهای لعابداری هستند که شناختهشدهاند. [۱] [۲۱] [۴] [۲۲] [۲۳]
دموکریت، فیلسوف یونانی که عقیده داشت مواد از ذرات تجزیهناپذیری به نام اتم تشکیل شدهاند.
فیلسوفان تلاش میکردند تا بدانند چرا مواد مختلف خاصیتهای متفاوت (رنگ، بو و غلظت) و حالتهای متفاوت (جامد، مایع و گاز) دارند و با شیوههای متفاوت با یکدیگر واکنش میدهند. در این زمان فیلسوفان یونانی نخستین نظریهها را دربارهٔ شیمی و طبیعت ارائه کردند که تاحدودی این نظریهها متأثر از فرهنگ و تمدنهای زمان خود بود. برای مثال، تالس تصور میکرد آب عنصر اصلی سازندهٔ جهان است. دویست سال پس از او ارسطو از عناصر چهارگانه» سخن گفت و اعتقاد داشت که جهان از چهار عنصر آب، هوا، خاک و آتش ساختهشدهاست. [۷] [۲۴]
ارائهٔ نظریهٔ اتمی به دوران یونان باستان بازمیگردد. نظریهٔ اتمی مربوط به ۴۴۰ سال پیش از میلاد است. لوکرتیوس (۵۰ پ. م) در کتابی به نام طبیعت چیزها» (به یونانی: De Rerum Natura) به اندیشههای دموکریت و لئوکیپوس اشاره میکند. دموکریت ادعا میکرد که همهٔ مواد از ذرههای تجزیهناپذیری به نام اتم تشکیل شدهاند. [۷] [۲۵]
در گذشته مردم بسیار مشتاق بودند که بتوانند فهایی ارزان را به فی گرانبها همچون طلا تبدیل کنند. [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۶]
کیمیا تنها به دنبال تبدیل فهای ارزان به فهای گرانبها نبود. آن زمان این امید وجود داشت که کیمیا بتواند کمکی کند تا دارویی ساختهشود که منجر به بهبودی مردم شود. مردم امیدوار بودند که کیمیاگران بتوانند مادهای به نام آب حیات یا اکسیر زندگی به وجود بیاورند تا به کمک آن مرگ انسانها را به تأخیر بیندازند. [۲۹] [۳۰]
کیمیا در فرهنگ فارسی نیز تأثیرگذار بود. شاعران فارسیزبان در اشعار خود به کیمیا اشاره میکردند. مولوی در یکی از اشعار خود میگوید: [۲۷]
من غلام آن مس همتپرست | که به غیر از کیمیا نارد شکست |
یک نقاشی از جابر بن حیان که در سده پانزدهم میلادی توسط اروپاییان کشیدهشدهاست.
در جهان مسلمان، دانشمندان مسلمان (ایرانی و عرب) شروع به ترجمهٔ آثار علمی یونان باستان کردند و شیوههای علمی آنها را آزمایش کردند. [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰]
سایر شیمیدانان مؤثر مسلمان از قبیل ابن سینا، ابویوسف کندی، ابوریحان بیرونی و امام جعفر صادق [۴۱] [۴۲] [۴۳] [۴۴] [۴۵] [۴۶]
رابرت بویل که امروزه او را از نخستین شیمیدانان مدرن و از پایهگذاران شیمی جدید میدانند. او برای اولین بار میان شیمی و کیمیا تفاوت قائل شد.
مشاهده کردن، اندیشیدن و نتیجهگیری کردن ابزارهای یونانیان باستان برای مطالعهٔ علوم طبیعی بود. [۷] [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۷] [۵۰] [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳]
آنتوان لاووازیه در سال ۱۷۸۹ قانون پایستگی جرم را مطرح کرد که به قانون لاووازیه نیز مشهور شد. در این هنگام قوانین شیمی کمی قویتر شد به گونهای که پیشبینیهای درستتری صورت میگرفت. [۵۴]
جوزف بلک در سال ۱۷۵۴ توانست کربن دیاکسید که او به آن هوای ثابت میگفت را جداسازی کند. [۵۵] [۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] [۶۰] [۷] [۶۱]
در سالنامهٔ علوم (به فرانسوی: L'année de la science) مربوط به سال ۱۹۹۰ راجر کراتینی بیان میکند که انگلیسیها بدون تردید اظهار دارند که جوزف پریستلی پدر شیمی جدید است و فرانسویها نیز آنتوان لاووازیه را پدر شیمی جدید میدانند. [۶۲] [۶۳]
اگرچه شیمی در دورهٔ تمدن بابل و مصر باستان آغاز شد و ایرانیان و عربها در دورهٔ تمدن اسلامی فعالیتهای زیاد انجام دادند، با این حال شیمی مدرن پس از فعالیتهای لاووازیه شکوفا شد. اصلیترین دلیل آن اکتشافات او دربارهٔ پایستگی جرم، نظریهٔ ماهیت آتش و واکنش سوختن در سال ۱۷۸۳ بود. پیش از آن فرض میشد که ماهیت آتش مادهایاست که از مادهٔ سوختنی آزاد میشود. [۵۴]
پس از آنکه واکنش سوختن بهطور علمی بررسی و حل و فصل شد، فریدریش وهلر، که در سال ۱۸۲۸ موفق به ساخت ترکیب اوره شدهبود، بحث دیگری را دربارهٔ ارتباط شیمی و حیات و تمایز مواد آلی و مواد معدنی آغاز کرد. [۶۴] [۶۴] [۶۵]
مایکل فارادی در سال ۱۸۲۵ توانست بنزن را از گاز درخشان آزاد شده از پیرولیز روغن وال به دست بیاورد و آن را بیکابورت هیدروژن نامید. بنزن اولین و سادهترین ترکیب آروماتیک کشف شدهاست. ساختار بنزن توسط فریدریش آگوست ککوله در سال ۱۸۶۵ میلادی شناسایی شد. [۶۶]
مندلیف شیمیدان روسی
پیش از قرن بیستم، شیمی به عنوان دانشی برای شناخت طبیعت مواد و دگرگونی آنها شناختهمیشد. تفاوت عمدهٔ شیمی با فیزیک این بود که در شیمی از ریاضیات استفاده نمیشد و بیشتر علمی تجربی بود. برای نمونه، اوت کنت در سال ۱۸۳۰ نوشت:
هر تلاشی برای بهکارگیری شیوههای ریاضیاتی در مطالعهٔ شیمی، کاملاً غیرمنطقی و بر خلاف روح شیمیاست. اگر روزی آنالیزهای ریاضی یک بخش برجستهٔ شیمی را به عهده بگیرد، باعث انحطاط آن میشود.
[۶۷]
به هر حال در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم شرایط تغییر کرد و فریدریش آگوست ککوله در سال ۱۸۶۷ نوشت:
من انتظار دارم که روزی یک توضیح ریاضیاتی-مکانیکی برای آنچه که امروزه به آن اتم میگوییم، خواهیمیافت و به کمک آن خواص اتمها را بررسی خواهیمکرد.
[۶۸]
پس از اکتشافات ارنست رادرفورد و نی بور دربارهٔ ساختار اتم و اکتشافات ماری و پیر کوری دربارهٔ پرتوزایی، دانشمندان مجبور بودند دیدگاه خود را نسبت به طبیعت مواد تغییر دهند. بنابراین شیمی به عنوان دانش مواد و مطالعهٔ ترکیب، ساختار و خاصیتهای مواد و تغییراتی که دستخوش آنها میشود، تعریف شد. [۶۹] [۶۹] [۷۰]
جدول تناوبی مندلیف مربوط به سال ۱۸۶۹
جان نیولندز، شیمیدان انگلیسی در سال مشخصات
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فیزیک نوین |
---|
{\displaystyle {\hat {H}}|\psi _{n}(t)\rangle =i\hbar {\frac {\partial }{\partial t}}|\psi _{n}(t)\rangle } {\displaystyle {\frac {1}{{c}^{2}}}{\frac {{\partial }^{2}{\phi }_{n}}{{\partial t}^{2}}}-{{\nabla }^{2}{\phi }_{n}}+{\left({\frac {mc}{\hbar }}\right)}^{2}{\phi }_{n}=0} |
بنیانگذاران[نمایش] |
مفاهیم[نمایش] |
شاخه ها[نمایش] |
دانشمندان[نمایش] |
با مغز اشتباه نشود.
ذهن (به عربی: عقل)، مجموعه ای از تواناییهای فکری است که شامل هوشیاری، تصورات، ادراک، تفکر، قضاوت، زبان و حافظه میشود و معمولاً آن را وجود توانایی هوشیار بودن و اندیشه تعریف میکنند. ذهن دربرگیرنده قدرت تصور، تشخیص و قدردانی است و مسئولیت پردازش احساسات و عواطف را برعهده دارد که منجر به عملکرد و نوع رفتار افراد میشود. [۱]
از دیرباز بررسی اجزا، تشکیل دهنده ذهن و خصوصیات انحصاری آن در فلسفه، مذهب، روانشناسی و علوم ادراکی مرسوم بودهاست.
یکی از سوالات بارز در این زمینه در ارتباط با طبیعت ذهن مسئله ذهن و جسم میباشد که به بررسی ارتباط ذهن با جسم (مغز) میپردازد. دیدگاههای قدیمی تر از قبیل دوالیزم (اعتقاد به دوگانگی) و ایدهآلیزم (آرمانگرایی)، ذهن را غیر جسمانی میدانند. نظرات جدید اغلب بر فیزیکالیزم (اصالت فیزیک) و فانکشنالیزم (کاربرد گرایی) متمرکزند که باور دارند ذهن همانند مغز در برابر پدیدههای فیزیکی از قبیل فعالیتهای عصبی تقلیل پذیر است. اگرچه دوالیزم و ایدهآلیزم هنوز هم حامیان بسیاری دارند. سؤال دیگر در این زمینه این است که کدامیک از موجودات قابل داشتن ذهن هستند. (کتاب دانشمند جدید هشت سپتامبر ۲۰۱۸ صفحه ده). به عنوان مثال، آیا ذهن منحصر به انسانهاست و برخی یا همه حیوانها؟ تمام موجودات زنده؟ آیا تمام آنها ذهنی با خصوصیات دقیق و قابل توصیف دارند؟ یا داشتن ذهن مختص به بعضی ماشینهای ساخته دست بشر است؟ [۲]
طبیعت ذهن هرچه که باشد، توافق عموم بر این است که ذهن موجودات را قادر میسازد تا به آگاهی درونی برسند به خصوص در محیط پیرامونشان برای دریافت و پاسخ به محرکهای عامل و برخوداری از هشیاری که شامل تفکر و احساسات میشود. [۳]
در سنتهای مذهبی و فرهنگی متفاوت، درک مفهوم ذهن گوناگون است. برخی داشتن ذهن را منحصر به انسانها میدانند در حالیکه برخی دیگر (مثل انیمیزم و پانپسیخیزم) داشتن ذهن را به موجودات غیر زنده، حیوانها و خدایان نسبت میدهند. یک سری از مکاتب قبلی ذهن را (که بعضاً به جای آن از کلمات روح و جان استفاده میکردند) با نظریههای زندگی بعد از مرگ یا فلسفه انتظام گیتی ربط میدادند. به عنوان مثال در اصول زرتشت، بودا، افلاطون، ارسطو، یونان باستان، هند و بعدها اسلام و فیلسوفان قرون وسطی در اروپا و فیلسوفهای ذهنی مهم اعم از افلاطون، پاتانیالی، دکارت، لیبنیز، لوک، بکرلی، هام، کنت، هگل، شوپنهاگ، سرل،دنت، فودور، ناگل و چالمرز. روانشناسانی از قبیل فروید و جیمز و دانشمندان کامپیوتری از قبیل ترنینگ و پوتنام نظریات نافذی دربارهٔ طبیعت ذهن ارایه دادهاند. امکان اذهان درموجودات غیر زنده درمقوله هوش مصنوعی مورد بررسی قرار میگیرد که در ارتباط با فیزیولوژی دستگاه عصبی و نظریه اطلاعاتی کار میکند تا به راهی دست یابد تا ماشینهای غیر زنده بتوانند اطلاعات را به نوعی مشابه ویا متفاوت با پدیده ذهنی بشر پردازش کنند. [۴]
ذهن به صورت سیالی از خود آگاهی نیز به تصویر کشیده شده، جایی که ادراک حواس و پدیده فکری همواره در حال تغییر هستند. خواص تشکیل دهنده ذهن مورد بحث قراردارند. بعضی از روانشناسان ادعا میکنند که فقط عملکردهای فکری برتر» علیالخصوص منطق و حافظه، ذهن را تشکیل میدهند. از این نظر احساساتی نظیر عشق، تنفر، ترس و لذت در طبیعت درونی و ابتدایی ترند و به همین دلیل میبایست متفاوت از ذهن در نظر گرفته شوند. [۵]
Mind». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۶ مارس ۲۰۱۰.
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه ای اعلام کرد؛
جزئیات مراسم تشییع و خاکسپاری سردار قاسم سلیمانی اعلام شد
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیهای جزئیات آیینهای تشییع و خاکسپاری پیکر سردار سرافراز سپاه اسلام سپهبد قاسم سلیمانی و همراهانش را اعلام کرد.
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۴ - ۱۴ دی ۱۳۹۸
پ
بنا بر اعلام روابط عمومی کل سپاه آیین های تشییع پیکر مطهر سردار سلیمانی و همراهانش پس از ورود به خاک کشورمان در مشهد مقدس و تهران و تشییع و خاکسپاری در کرمان که با حضور آحاد ملت قدرشناس وشهید پرور ایران اسلامی برگزار خواهد شد، به شرح زیرمی باشد:
مراسم تشییع پیکر این فرمانده دلاور جبهه مقاومت و همرزمانش در مشهد مقدس، صبح روز یکشنبه (15 دی ماه) در جوار بارگاه منور و ملکوتی علی بن موسی الرضا (ع) برگزار می شود.
همچنین مراسم تشییع در تهران، صبح روز دوشنبه(16 دی ماه) برگزار می شود و سپس پیکر مطهر این سرباز امت و ولایت صبح روز سه شنبه(17 دی ماه) در کرمان تشییع و خاکسپاری خواهد شد.
جزئیات آیین های ترحیم سپهبد قاسم سلیمانی متعاقبا اعلام خواهد شد
منبع:
https://fararu.com/fa/news
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی ۳ روز عزای عمومی در کشور اعلام کردند.
به گزارش ایسنا، در پی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آیتالله سید علی ای رهبر انقلاب اسلامی ۳ روز عزای عمومی در کشور اعلام کردند.
صبح روز جمعه ۱۳ دی ماه سال ۹۸ در پی حمله هوایی نیروهای آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد، سردار پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چند تن از همراهان وی از جمله فرماندهان و رزمندگان حشد الشعبی، به شهادت رسیدند.
منبع:
https://www.isna.ir/new
در پیامی به مناسبت شهادت سردار سلیمانی تاکید شد؛
تهران-ایرنا- در پی شهادت سردار پرافتخار اسلام حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس رهبر انقلاب پیامی صادر کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله ای متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبهی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیةاللهارواحنافداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همه این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوهی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی دوستان - و نیز همه دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیدعلی ای
منبع:
https://www.irna.ir/
سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای سپاه قدس ایران در پی حمله بالگردهای آمریکایی در بغداد شهید شد.
به گزارش اسپوتنیک، منابع رسمی رسانه ای در عراق سحرگاه جمعه اعلام کردند که سردار قاسم سلیمانی فرمانده قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به همراه ابو مهدی مهندس» جانشین فرمانده الحشد الشعبی طی یک عملیات تروریستی در بغداد شهید شدند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران با صدور اطلاعیهای اخبار مربوط به شهید شدن سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را تایید کرد.
در اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران آمده: سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید.
به نقل از مهر، نیروهای حشد شعبی نیز از شهید شدن چند تن از اعضای این گروه نظامی به همراه تعدادی از مهمانان» آنها در حمله راکتی به نزدیکی فرودگاه بغداد خبر دادند.
سخنگوی حشد شعبی اعلام کرد که دشمنان آمریکایی و اسرائیلی مسئول شهادت دو مجاهد ابومهدی مهندس (معاون فرمانده حشد شعبی) و قاسم سلیمانی هستند».
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد.
دیشب ارواح طیبه شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند.
سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت.
این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیهالله ارواحنا فداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم.
او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفه او در همه این سالیان بود.
با رفتن او به حول و قوه الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند.
شهید سلیمانی چهره بینالمللی مقاومت است و همه دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه دوستان ـ و نیز همه دشمنان ـ بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزه مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بهویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیدعلی ای
۱۳دیماه ۱۳۹۸
متن پیام تسلیت حجت الاسلام به مناسبت شهادت سردار پرافتخار اسلام حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراه وی ، به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ »
شهادت سردار بزرگ اسلام و ایران، فرمانده شجاع سپاه قدس، سردار سپهبد قاسم سلیمانی و تعدادی از همراهان ایشان بهویژه مجاهد بزرگ ابومهدی المهندس، به دست امریکای م و جنایتپیشه، قلوب همه ملت ایران و ملتهای منطقه را جریحهدار کرد و عزم ملت بزرگ ایران و سایر ملتهای آزاده را برای ایستادگی و مقابله در برابر زیادهخواهیهای امریکا و دفاع از ارزشهای اسلامی، دوچندان کرد.
بیتردید این اقدام خباثتبار و بزدلانه، نشانه دیگری از سرخوردگی و عجز و ناتوانی امریکا در منطقه و احساس انزجار از سوی ملتهای منطقه نسبت به این رژیم م است که با زیر پا گذاشتن تمام اصول و قواعد انسانی و حقوق بینالملل با غیرانسانیترین سبُعیّت، لکه ننگ دیگری را بر صفحات نکبتبار این کشور، ثبت کرد.
یقین دارم پرچم عزت و پایداری این شهید والامقام به دست خیل عظیم سربازان اسلام بر افراشته خواهد ماند و مسیر پر افتخار ایثار و مقاومت با قوت بیشتر تداوم خواهد یافت. بیتردید انتقام این جنایت هولناک را ملت بزرگ ایران و دیگر ملتهای آزاده منطقه، از امریکای جنایتکار خواهند گرفت.
اینجانب با محکوم کردن این اقدام ددمنشانه و پاسداشت خدمات درخشان، کمنظیر و ماندگار این دلاور سرافراز تاریخ ایران در دفاع از تمامیت ارضی کشور و مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در منطقه، این فاجعه بزرگ را به محضر مقام معظم رهبری، فرمانده کل قوا، احاد ملت ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، همرزمان و دوستداران، و بهویژه خانواده گرامی ایشان تبریک و تسلیت میگویم و علو درجات این شهید گرانقدر و همراهانش را از درگاه خداوند منان مسألت دارم.
رییس جمهوری اسلامی ایران
منبع:
https://mag.noorgram.ir/
سردارجان شهادتترا تبریک میگوییم و راهت را با قوه ی نیروها و توکل به خداوند ادامه خواهیم داد
بغداد - ایرنا - سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد روز جمعه در تشریح جزئیات شهادت سردار سلیمانی گفت: حدود ساعت یک بامداد امروز جمعه دو خودرو که در حال انتقال شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس از فرودگاه بغداد به سمت شهر بودند هدف حملات موشکی نیروهای آمریکایی قرار گرفتند.
ایرج مسجدی در گفت و گو با ایرنا اعلام کرد که در این حمله تروریستی تمام سرنشینان که ۱۰ نفر از همراهان سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس بودند به شهادت رسیدند.
وی ادامه داد: هماهنگی های لازم برای انتقال پیکر پاک شهدا به جمهوری اسلامی ایران در حال انجام است و در اسرع وقت این کار را انجام می دهیم.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد اظهار کرد: مقام ها، شخصیت ها و اقشار مختلف مردم عراق از همان نخستین دقایق اطلاع از شهادت این دو سردار سپاه اسلام در تماسبا ما از این اتفاق بسیار اندوهگین هستند.
مسجدی گفت که با وجود تعطیلات امروز جمعه بسیاری از مردم عراق ناراحت هستند و تسلیت می گویند.
وی ادامه داد: مقام ها، شخصیت های مختلف ی، مذهبی، فرهنگی و مردم عراق از بامداد تاکنون همچنان ابراز همدردی می کنند چون سردار سلیمانی شخصیت شناخته ای شده برای مسوولان و مردم عراق بود.
صبح امروز جمعه سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی به همراه ابومهدی مهندس از فرماندهان مقاومت پس از عمری مجاهدت در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید.
بر اساس اعلام پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، دستور این حمله هوایی را دونالد ترامپ، رئیس جمهوری و فرمانده کل قوای این کشور صادر کرده بود.
در پی این اقدام تروریستی حضرت آیت الله ای رهبر انقلاب اسلامی سه روز عزای عمومی اعلام کردند.
وزارت امور خارجه هم با صدور بیانیه ای این اقدام تروریستی رژیم آمریکا را محکوم کرد و نشست فوق العاده تشکیل داد. همچنین سفیر سوئیس در تهران به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض شدید ایران به آمریکا به وی اعلام شد.
سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم با تسلیت شهادت غرورآفرین سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده پرافتخار نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: از ساعاتی دیگر جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی برای بررسی اقدام جنایتکارانه حمله به خودرو سردار سلیمانی در بغداد که منجر به شهادت ایشان شد، برگزار میشود.
منبع:
https://www.irna.ir/
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
زیستشناسی مولکولی، مطالعهٔ زیستشناسی در سطح مولکولی است. این حوزه دارای وجوه مشترکی با زیستشناسی، شیمی، و بهطور خاص، با علم ژنتیک و بیوشیمی است. زیستشناسی مولکولی، علم استنباط برهمکنشهای مولکولیِ فعالیتهای بیولوژی در بین سیستمهای مختلف درون سلولی است که شامل ارتباطات بین DNA, RNA، پروتئین و بیوسنتز آنها میباشد. [۱]
در حالی که زیستشناسی مولکولی در دهه ۱۹۳۰ پایهگذاری شد اصطلاح زیستشناسی مولکولی به وسیله Warren Weaver در سال ۱۹۳۸ ابداع گردید. او معتقد بود که زیستشناسی به دلیل پیشرفتهای اخیر در زمینههایی همچون کریستالوگرافی اشعهٔ X در حال رسیدن به مرحلهٔ مهمی از تغییرات میباشد. [۲] [۳]
تحقیقات بالینی و درمانهای پزشکی که بر پایهٔ زیستشناسی مولکولی هستند تا حدودی به وسیلهٔ ژن درمانی پوشش داده شدهاند. در حال حاضر، استفاده از زیستشناسی مولکولی یا روشها و ابزارهای زیستشناسی سلولی مولکولی در پزشکی به عنوان پزشکی مولکولی شناخته میشود. همچنین زیستشناسی مولکولی نقش مهمی در درک شکلگیری، فعالیت و تنظیم قسمتهای مختلف یک سلول ایفا میکند که میتواند برای تعیین دقیق اهداف داروهای جدید، تشخیص بیماریها و درک فیزیولوژی سلول مورد استفاده قرار گیرد.
اگرچه، محققین در این حوزه از تکنیکهای ذاتاً مختص به زیستشناسی مولکولی بهره میبرند، امروزه، این تکنیکها را بطور روزافزونی با روشها و طرحهای علوم ژنتیک و بیوشیمی ترکیب میکند. از آنجا که هیچ مرز تعریفشده و مشخصی بین این مباحث وجود ندارد، آنچه که در ادامه میآید، تنها یک دیدگاه ازمیان الگوهای قابل تصور برای ارتباط بین مباحث فوق است.
بسیاری از دادههای زیستشناسی مولکولی کمی میباشند و به تازگی کارهای زیادی در رابطه با ارتباط زیستشناسی مولکولی با علم کامپیوتر در بیوانفورماتیک و آمار زیستی انجام گرفتهاست. در اوایل دهه ۲۰۰۰ مطالعه ساختار و عملکرد ژن و ژنتیک مولکولی، در میان برجستهترین زیر رشتههای زیستشناسی مولکولی بودهاست.
بسیاری از گرایشهای زیستشناسی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر روی مولکول متمرکز هستند. ارتباطات ماکرومولکولها در زیستشناسی تکوینی و زیستشناسی سلولی مورد مطالعه قرار میگیرند و در گرایشهای زیستشناسی تکاملی مانند ژنتیک جمعیت و فیلوژنتیک به منظور استنباط ویژگیهای تاریخی جمعیت یا گونه از تکنیکهای مولکولی استفاده میشود. ارتباط این علم با داروسازی و شیمی الی به گونه ای گستردهاست.
ارتباط زیستشناسی مولکولی با دیگر علوم زیستی
یکی از پایه ایترین تکنیکهای زیستشناسی مولکولی به منظور مطالعه عملکرد پروتئین، کلونینگ مولکولی است. در این روش DNAی کدکنندهٔ پروتئین مورد نظر، از طریق PCR و/یا آنزیمهای محدودکننده (Restriction enzyme)، در یک پلاسمید (وکتور بیانی) کلون میشود.
یک وکتور، واجد ۳ مشخصه است: دارای یک ناحیه آغاز رونویسی(origin of replication) است. دارای یک ناحیه کلونینگ چند گانه (multiple cloning site یا به اختصارmcs) است. همچنین واجد یک مارکر انتخابی (selection marker) است. (مارکر انتخابی معمولاً ژن مقاوم به یک آنتیبیوتیک است) ناحیه آغاز رونویسی دارای نواحی پروموتری در بالادست ناحیه آغاز رونویسی و ترجمه است. این پلاسمید قادر است به داخل باکتری یا سلول حیوانی وارد شود. ورود DNA به داخل سلولهای باکتری میتواند از طریق جذب DNAی عریان طی ترانسفورماسیون (transformation)، هم یوغی از طریق تماس سلول به سلول(conjugation) یا انتقال وکتور ویروسی (transduction) انجام گیرد.
به ورود DNA به سلولهای یوکاریوتی (همچون سلولهای حیوانی) از طریق روشهای فیزیکی یا شیمیایی، ترانسفکشن (transfection) گفته میشود. [۴] [۵]
PCR یک روش کارآمد به منظور کپی کردن DNA است. با این تکنیک، امکان تکثیر یک توالی خاص از DNA امکانپذیر میشود.
دیجیکالا پربازدیدترین فروشگاه اینترنتی فارسی زبان دنیا، با برخورداری از طیف گسترده ای از مخاطبین و بیش از 300 هزار بازدید روزانه، و رتبه دوم پرمخاطب ترین سایت ایرانی، گزینه مناسبی برای تبلیغات اینترنتی برندها و شرکت ها می باشد.
دیجیکالا برای دو سایت خود تبلیغ می پذیرد:
۱- وب سایت فروش اینترنتی دیجیکالا (
www.digikala.com) با برخورداری از روزانه بیش از 300 هزار بازدید روزانه
۲- رسانه تصویری دیجیکالا (
tv.digikala.com) با برخورداری از روزانه بیش از 100 هزار بازدید روزانه
دیجی کالا همچنان پرچمدار نمایش بنر
با دیجی کالا که آشنا هستید ! ، فروشگاه بزرگ مجازی که خیلی افراد این فروشگاه را جزو یکی از قطب های برتر تجارت الکترونیک می دانند . دیجی کالا امروز تنها یک فروشگاه اینترنتی نیست ، بلکه برندی معتبر و قابل اعتماد کاربران و اکثر مردم به حساب می آید .
در چند سال گذشته به دفعات بسیار در فضای مجازی با
طراحی بنر های این فروشگاه آشنا شدیم ، تبلیغاتی که با تعداد نمایش بالا در بسیار از وب سایه و خصوصا در شبکه های تبلیغات کلیکی به نمایش در می آید و کاربران مجازی را با جدیدترین محصولات خود آشنا و به معرفی آن می پردازد . شاید کمتر کسی را بشناسیم که به مرور یک صفحه ی اینترنتی بپردازد و شاهد تبلیغات آنلاین دیجی کالا نباشد . البته شرکت های معتبر دیگری هم وجود دارند که با صرف هزینه ی بسیار برای نمایش آگهی و فروش بیشتر محصول و خدمات خود هستند . اما در حال حاضر یکی از نقاط قوت دیجی کالا را برند سازی آن بدانیم .
فروشگاه دیجی کالا بر در حال حاضر ( خرداد ماه ۹۷ ) را پشت سر میگذاریم و باید اشاره کنیم به این مساله که بر خلاف خرداد ۹۵ که این مطلب را منتشر کردیم و امروز در حال بروزرسانی آن هستیم . دیجی کالا نقش پررنگ در تبلیغات آنلاین ایفا میکند و هر روز برای کاربران خود یک چالش در نظر میگیرد و علاوه بر برند سازی صحیح ، تبلیغات بنری را بدرستی و به صورت اهداف تعیین شده انجام میدهد .
فروشگاه Digikala را باید جزو قدرتمندترین شرکت ها در تبلیغات مجازی بدانیم که همچنان با گذشت زمان همواره به بهترین نحو ممکن به نمایش تبلیغات خود می پردازد .
یکی از عمده دلایل موفقیت در تبلیغات این شرکت ، خلق تصاویر تبلیغاتی با اوج نوآوری و خلاقیت می باشد ( البته در پاره ای از مواقع کم دقتی در طراحی این شرکت دیده می شود ) عموما . دیجی کالا توانسته با ایده پردازی های جدید و نو آورانه و طرحی دارای مفهوم و کاربر پسند ، چشمان اکثر بینندگان اینترنتی را مجذوب به خود کند تا جایی که اغلب مدیران فروشگاه های تازه تاسیس محور سفارش بنر تبلیغاتی خود با نمونه ای از طرح های دیجیکالا مقایسه می کنند .
جدیدترین تبلیغ DigiKala تا به این لحظه .
ادرس:
https://www.digikala.com/
درباره این سایت